

هفته ی اول امتحانای خرداد خالم اینا اومدن خونمون هفته ی دوم چهارشنبه خونه ی اون یکی خالم بودم فرداش هم مهمونی دعوت شدیم چرا وقتی امتحان دارم دعوت میکنید اگه یدونه از اینا تو تابستون دعوت کنن
هفته ی اول امتحانای خرداد خالم اینا اومدن خونمون هفته ی دوم چهارشنبه خونه ی اون یکی خالم بودم فرداش هم مهمونی دعوت شدیم چرا وقتی امتحان دارم دعوت میکنید اگه یدونه از اینا تو تابستون دعوت کنن
دختر خواهرم دو سالش شده به من میگفت داداش نه آبجی نه خاله نه مریم فقط داداش حالا تازگی یاد گرفته میگه آباش چقدر زحمت کشیده😅
یکشنبه برای معلم کلاس زبان مون تولد گرفتیم تا حالا تو عمرم انقد به من خوش نگذشته بود کلی خوراکی خوردیم و به همه جا برف شادی زدیم
امتحان ترم هام شروع شده انقد که مهمونی رفتم درس نخوندم آخه چرا هرچی مهمونی انداختن وسط امتحانام
دیروز داشتم واسه نوه عموم قصه شنگول منگول حبه انگور تعریف میکردم فک کنم نویسندش ازم نگذره قشنگ داستان را رو بردم اون دنیا تهشم ببعی تو بازیگوشی گذاشتم