خب مدرسه بودیم زنگ فرهنگ و هنر بود من و اکیپ کوچیک ۴ نفره ای که با تمام وجودم دلم تنگ شده واسش نشسته بودیم و رنگ بند انگشتی و رنگ اکرلیک برده بودم بعد شروع به نقاشی کردیم که بعد نمیدونم چطوری شروع شد ولی بلند شدیم از مدیر گوشی مون و اسپیکر مدرسه رو گرفتیم باز کردیم رو صورت هم رنگ میزدیم قلب می کشیدیم اول اسم هم دیگه رو رو صورت هم می نوشتیم بعد تموم شدن خل و چل بازی هامون معلم نزاشت بشوریم صورتمون رو و موقع رفتن قشنگ با شانس زیبایی که داریم مجبور شدیم پیاده بریم با اون چهره بسیار زیبا .
قلبی که شکسته ترمیم نمیشه اما اون قلب میتونه دست از کار کردن بکشه در نهایت هم دیگه قلب شکسته نمیشه و هم اشک ها جاری نمیشن 🕊🕯
ميدونى من مطمئنم إينو نميبنى ولى گفتم نيم درصد هم نيم درصد هست عذر مى خوام كه بودم منو ببخش بايد قبل گفتن ميرفتم
زندگى زيبا بود زيبا تر شد با وجودت اما با رفتنت دگرگون شد زندگى نفرت انگيز شد نفرت بيشتر و بيشتر شد با رفتنت برگردددددد ددد🕯🕊
چالش : حرفی که نتونستی بگی بهش چیه ؟ به کی ( اگه اسمش و نمیگی حداقل نسبت یا حرف اول اسمش و بگو )
چالش : چه چیزی باعث میشه لبخند بزنید ؟ خودم : از هر کی بپرسی من همیشه میخندم 😂حتی موقع گریه کردن.
چه دلیلی برای شکستن داریم بس نیست خیلی ها با کلمات ما شب ها گریه میکنن تموم کنیم لطفا بس کنیم دل عروسک نیست چه دختر چه پسر نشکنیم این دل رو 🥺🥺🎻🎻