گفتاورد

سواد من، درحدی نیست که بتوانم یا چند کلمه، عشق را توصیف کنم.. اما این را میدانم که، عشقی که من به تو دارم را فقط خودت میدانی.. از تو متنفرم، اما این احساس من، نسبت تو.. فقط مخصوص خودم است، کسی جز من حق ندارد این حس را به تو داشته باشد.. حاضرم از تو فرار کنم، درعین حال.. با نبودنت میشکنم. حتی اگه با اذیت کردنات، نن را به رنجونی، میدانم از روی نداشتن عقل کافیت است.. اما باز هم این را دوست دارم. دیگر از پیشم نرو، ای سیارک ب۶۱۲ من..

گفتاورد
عکس

او موسیقی بود و من.. کلمات! با خواندن این جمله، یاد تو افتادم.. چقدر زیبا پیانو مینواختی و من، مینوشتم.. صدای پیانو، قلم سیاه من.. خنده ای بر لب تو.. باد در موهای قهوه‌ای من.. شکوفه های صورتی رنگ گیلاس، که بیرون صحنه.. خودنمایی میکردند، ای زیبای دیوانه.. بگو توام دلتنگ آن لحظه هایی!

گفتاورد
عکس

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست! تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست.. گوش کن با لب خاموش، سخن میگویم.. گوش کن! پاسخم گو به نگاهی، که زبان منو توست! - مولوی برای سیارک ب ۶۱۲ ، همه چیز من..

گفتاورد
عکس

دوست داشتم معلم املای تو بودم و دوستت دارم را املا بگویم و هی بپرسم تا کجا گفتم،تو بگویی؛ دوستت دارم! برای سیارک ب۶۱۲ !