نمیفهمم امروز چم شده بود حوصله هیچکسو نداشتم سرمدرد میکرد تازه سر معلمم داد زدم دیگه کسی باهام حرف نزد... حس میکردم همه جا اضافم و فهمیدم تنها دوست واقعیم گوشیمه 😔✋ اماااا خب به درک 💃 من که دلقکعلی میمونم تو کلاسمون نظرات بقیه هم با استیکرای گوشیم🗿💔
کیشیموتو تو مانگا دو گرداب آبی داره هر بدبختی رو زنده میکنه یهو میبینم نجی از تو خاک در میاد بوروتو رو میزنه بعد میره 🗿💔
نقش من در بلاگ : چرت و پرت گویی نقش من در مدرسه : دلقکعلی نقش من در خانه : نوعی انسان از نوع حشره که با مگس کش کتک میخوره 🗿💔
من وقتی تو خیابون گربه میبینم: عههه چه نازه میبرمش خونه هاپو ام تو خونه : من موزم در نزد تو؟ *حالا جالبه حیوونا بهم جذب میشن*
رو مخ ترین مشکل : تو کلاس اسم چن نفر یکی باشه و تو همجزو اون چن نفر باشی(بله دوستان با من ۵ تا مینا تو کلاسمون داریم💔😭😂)
حقیقت تلخ : یک روز تا پایان تابستون سه ماه تا پایان سال 2024 6 ماه تا پایان سال 1403 بقیشو شما بگین :/
موقعیت : هم کلاسیات کیپاپرن و از دستشون فرار کردی.... حالا دوستات سونیک فنن و دارن مخت رو با گوشت کوب میزنن تو سونیک فن شی : و منی که هیچکسو اوتاکو نکردم :
یه روز عادی بود تو مدرسمون....بعد یه دختره بود همه مسخرش میکردن...یه روز رفتم باهاش حرف زدم....بهم گفت که بیماری قلبی داره....و میخواست تا قبل از مردن یه دوست پیدا کنه....به نظرتون اگه اون روز باهاش دوست نمیشدمممکن بود چه بلایی سرش بیاد ؟
یبار وقتی پیش دبستانی بودم حالم بد شد بعد همه فکر میکردن دارم مسخره بازی در میارم داشتن اذیتم میکردن....بعد منم چک زدم تو گوش یکی از بچها...حالا واکنش مدیر و معلم و مامانم و مامانش رو تصور کنین 🗿💔
یادم نمیره همیشه یکی از سرگمیای بچگیم این بود که سگ های ولگرد رو اهلی میکردم :/ خلاصه که کودکیم با همه دخترا متفاوت بوده :/