مگه قرار نبود مدرسه جایی باشه که از تمام معانی مشکلات س*یاسی، اجتماعی،اقتصادی و خانوادگی و ...دور باشیم؟ پس همه ش دروغ بود؟
"آره ، نقاشیام رو پاره کردن . بهم خندیدن . گفتن دیگه نکشم . با انزجار روشون رو کردن اونور و بهم پشت کردن . بهم نصیحتای احمقانه ای دادن که فقط به درد خودشون میخورد . و تمام این مدتا...تو همون گوشه تاریکی که همیشه بودم از خودم میپرسیدم چرا وقتی هیچی نمیدونن ، بهم میگن چیکار کنم و نکنم ." _پاره ای از افکار هیچکس.
به خودم اومدم دیدم رنگین کمون آرزو شده ، ستاره ها توهم شده ، ماه خودخواه شده ، نور آزاردهنده شده و یه گوشه تاریک شده مکان مورد علاقه م.