خاطره
امروز امتحان زبان داشتیم بعد من یه سوال رو درست نوشته بودم ولی شک داشتم از دوستم تقلب گرفتم یه چیز دیگه بود... بعد عوضش کردم و بعدا فهمیدم جواب درست همون اولیه بود که خودم نوشته بودم🥲درد و نفرین🫥🥲👺😮💨😭🤧
امروز امتحان زبان داشتیم بعد من یه سوال رو درست نوشته بودم ولی شک داشتم از دوستم تقلب گرفتم یه چیز دیگه بود... بعد عوضش کردم و بعدا فهمیدم جواب درست همون اولیه بود که خودم نوشته بودم🥲درد و نفرین🫥🥲👺😮💨😭🤧
سم میدونه تو چشماش خورشید داره؟ لحظه ای که چشماش بسته شد دیگه هیچ وقت باز نشدن.مرگ شوخی نداره.رحم نداره. اما حداقل این بار اونقدر مهربون بود که برای اخرین خداحافظي صبر کرد. "تو گفتی برام یه قلب میدزدی، این کار توعه؟" "نه ولی میدونی که قلب من همیشه برای توعه"زمان متوقف خواهد شد، بیماری بدتر خواهد شد و مرگ خواهد مرد."منم همینطور عشق من، منم همینطور""نگاه کن، ستاره هامون دارن سقوط میکنن""تمام فردا های من متعلق به تو هستند"زمانی که نا امیدی به امید دل بست"🌔