توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 3 هفته پیش
عکس

در جریان زندگی خودت، مانند رودی باش که به ابشار راه نداره... جاری باش، آرام جاری باش و به جریان زندگی ات اجازه ی فروپاشی رو نده🌕🪷 به جای اینکه تو در زندگی جاری باشی، بگذار زندگی در قالب رودی در تو جاری باشد...

توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 4 هفته پیش
عکس

سم مدام می‌گوید:«تازگی ها مرد خندان بیرون پنجره دیگر خندان نیست و به من لبخند نمی‌زند؛ طوری که انگار غمگین است. شاید فقط باید بگذاریم بیاد تو...» «سفری به انتهای دنیا»

توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 4 هفته پیش
عکس

هوراشیو، در زمین و آسمان بسا چیز هاست که فلسفه تان به خواب هم ندیده است...🌌 «هملت»

توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 4 هفته پیش
عکس

فقط میلی بیدار بود و اگر او (که به شکل غیر معمولی، متفکرانه به ستاره های آسمان نگاه می‌کرد🌌) جلو نیامده بود و در گوشم زمزمه نکرده بود:«صداش رو می‌شنوی؟🎶» امکان داشت که هیچوقت متوجه واقعی بودن صدا نشوم. به نشانه ی موافقت سر تکان دادم یک بار دیگر به آسمان نگاه کرد و بعد هم نگاهی به من انداخت. «به نظرت نمی‌آد که انگار ی نور عجیب‌غریبی داره از اون بالا می‌آد؟🌕☄» پرسیدم:«از اون بالا؟» چشم های میلی در تاریکی می‌درخشید. «سفری به انتهای دنیا»

توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 4 هفته پیش
عکس

چطور می‌توان با چیزی زندگی کرد که زندگی کردن با آن غیر ممکن است؟ چطور می‌توان چیزی را پذیرفت که پذیرفتنش غیرممکن است؟ (منظور جمله، به شکلی به مرگ مربوط می‌شود) «سفری به انتهای دنیا»

توییت
𝐉𝐮𝐥𝐢𝐞 4 هفته پیش
عکس

البته جادویی در نور ستاره ها وجود داره... اینو همه می‌دونن. در ماه هم همین‌طور. از هرکی می‌خوای بپرس🌑⭐ «دختری که ماه را نوشید»