
درونم جنگ است، نه بین خیر و شر، بلکه بین من و من، بین کودکیام که هنوز عشق میخواهد، و بالغی که یاد گرفته فقط دوام بیاورد. و در این میان، نه پناهی هست، نه آغوشی امن، فقط سکوتی که همه چیز را در خودش میبلعد...
درونم جنگ است، نه بین خیر و شر، بلکه بین من و من، بین کودکیام که هنوز عشق میخواهد، و بالغی که یاد گرفته فقط دوام بیاورد. و در این میان، نه پناهی هست، نه آغوشی امن، فقط سکوتی که همه چیز را در خودش میبلعد...
"اکثر مردم یه زندگی عادی دارن. خیلی درگیر این نشو که یه فرد بزرگ بشی. فقط چیزی که برات ارزشمنده رو تو زندگیت پیدا کن. همین کافیه." سریال عشق در همسایگی
شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش رو کند، زیرش به برگ دیگه ای رسید و زیر اون برگ یه برگ دیگه و... با خودش گفت حتما یه چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن...! اما وقتی به تهش رسید و برگها تموم شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگها است... داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالی که همین روزها اون چیزیه که باید دریابیم و درکش کنیم...
آری از پشت کوه آمدهام چه میدانستم اینور کوه باید برای ثروت ، حرام خورد برای عشق ، خیانت کرد برای خوب دیده شدن.، دیگری را بد نشان داد وبرای به عرش رسیدن ، باید دیگری را به فرش کشاند..... وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را میپرسم ، میگویند: "از پشت کوه آمده!".... ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغهام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اینکه اینور کوه باشم و گرگ! *حسین پناهی*
انسان مانند گنجشکی است که میخواهد شنا کند غافل از آن که توانایی پرواز کردن در آسمان را دارد. این گنجشک در حسرت شنا کردن می ماند. به آب و ماهی ها نگاه میکند و نگاه میکند. او دیگر از پرواز کردن لذت نمیبرد زیرا تمام توجهش بر روی نداشتههایش است.
هزار تا رویا کشته میشه که بفهمی زندگی رویایی نیست... اما هزار و یکمین رویا زنده میمونه تا پی ببری زندگی بدون رویا معنایی نداره..!