بچه ها ، یه انیمیشن سینمایی بود که تلویزیون هم بخشش کرده یه زمانی ، هرچی فکر کردم اسمش یادم نیومد ، دو تا ربات بودن یه بنفش که کوچیک تر بود و یه سبز بزرگ ، اینا با هم دشمن بودن یا همچین چیزی بعد انگار حافظه شون پاک شده بود یا چیزی نمیدونستن اون یکی دشمنشه ، یا اخرش بنفشه میدونست نمیگفت یا فهمید یا همچین چیزی ، چند تا سکانس احتمالی هم که یادم میاد: یه اهن ربای بزرگ بود یکیشون چسبید بهش اون یکی نجاتش داد یا همچین چیزی ، یه نبرد پیش خورشید (؟) و حرکت دادن اون خورشید ، بنفشه هم انگار یه دم مخفی داشت

فارسی سوم دبستان-درس دوازدهم:ایران عزیز (خودم سوم نیستم ، عکس کتاب سوم رو گذاشتم)

یکم میم دست ساز ببینید:

جا داره یه تشکر ویژه ایم بکنیم از اونایی که از گردونه اسلایس و استوری میذارن ، خدا خیرتون بده که اگه شماها نبودین من هیچوقت یادم نمیموند گردونه رو بچرخونم بعد از دیدن اسلایس های شما یادم میاد اصلا گرونه ای هم وجود داره

هر وقت احساس خنگ بودن کردین یادتون بیاد من یه بار گردوی کپک زده خوردم بعدا فهمیدم اون چیز سفیدای توش "پشم" هاش نبوده ، کپک بوده...😔

POV: همه دارن از این حرف میزنن که "😭" همه ی احساساتشونو بیان میکنه ولی تو بدون "😔" نمیتونی جمله ات رو به پایان برسونی😔

تو پاک کنت رو سوراخ سوراخ میکنی من روش علامت !خطر! میکشم ، ما مثل هم نیستیم😔

وضعیت هندزفریم بعد از اینکه چند دقیقه تو کیفم تنهاش گذاشتم -قسمت دوم-

وضعیت هندزفریم بعد از اینکه چند دقیقه تو کیفم تنهاش گذاشتم

بگین که تنها کسی نیستم که همیشه تغییر شغل رو تغییر شکل میخونه...😔

وقتی حوصله ات سر رفته و فقط یه خودکار داری و یه دفتر:

معلم ریاضی هفتمم هر وقت میگفتیم خسته شدیم میگفت فقط چند دقیقه دیگه درس میدم و همه ی زنگو درس میداد ، میگفتیم خودت گفتی چند دقیقه ، میگفت "من نگفتم دقیقا 'چند' دقیقه ، ممکنه منظورم 2500 دقیقه بوده باشه"

بیاین چیزایی که طرفدارشون هستین یا خوشتون میاد ولی کمتر کسی دوست داره رو بنویسین ، شاید هم سلیقه هاتون رو پیدا کردین🤝

من به روایت دارث ویدر:

به اشتراک گذاشته شد✅