خیلی از آدمها تو زندگیشون یه نقطه تاریک درد دارن که بعد از اون دیگه اون آدم سابق نشدن ، از يه جايى به بعد احساسشون يخ میزنه ، ديگه دردى حس نمیكنن و هيچكس هم نمیتونه يخ احساسشون رو باز كنه و خب اين خودش از هر دردى دردتره .
این منم که حساسیت داره پدرمو در میاره ، درحالی که بقیه دارن از بوی گل ها و هوای بهار لذت میبرن:)😿
من خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه کمک نمیخوای!؟ هیچکس نبود؛ خودم درستش کردم. خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه میخوای حرف بزنیم!؟ هیچکس نبود؛ گریه شد حرفام. خیلی جاها نیاز داشتم یکی واقعی بگه دوست دارم. هیچکس نبود؛ بی ذوق سر کردم. خیلی جاها نیاز داشتم یکی بگه فداسرت شده دیگه . هیچکس نبود؛ خودخوری کردم. ببین من خیلی جاها به خیلی چیزا نیاز داشتم،ولی کسی نبود بودنتون خیلی قشنگه ها ، ولی نباشید خودمو صدا میزنم .
از من فاصله بگیر هربار که به من نزدیک میشوری باور میکنم هنوز هم میشود زندگی را دوست داشت . من خسته ام از این امید های کوتاه بیمارم از این سراب های رویایی