

حافظ را به جان شاخهنباتش قسم دادم، گفت: رفتهدلت بیدرنگ بازمیگردد. نمیدانم در زبان حافظ، بیدرنگ چه معنا داشت؛ تنها میدانم چشمانم به در خشکید، آبی که پشت سرش ریختم بیثمر بر خاک نشست، و یادگارهای ژرفش، با گذر زمان رنگ باختند و به سایههایی بیروح و خاموش بدل شدند؛ چنان که گویی تن برومندش را به خاک سپردهاند.