
بیاید تو کامنت تجربیاتتون رو بگید در مورد روش خوندن برلی امتحانا و هر درس تا بقیه هم ازش استفاده کنن
بیاید تو کامنت تجربیاتتون رو بگید در مورد روش خوندن برلی امتحانا و هر درس تا بقیه هم ازش استفاده کنن
آریانـفر میگه: میدونی بعضی از ادما،هرکسـی رو به یه رنگ خاص میبینن تو،تو ذهن من "سیـاهی! میـدونیچرا؟ چونبالاتر از سیاهی رنگی نیست..
به قول صائب تبریزی: خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد من از همواری این خلق ناهموار میترسم. ️
- چیزی که میگم؛ خوابم نمیبره و اما منظور واقعیم: «چیزهایی که شبها مرا آزار میدادند روزها برایم بیمعنی بودند... شاید این ماهیت شب بود که آگاهتر باشی.»
کم حرف شدم؟ نه! فقط فهمیدم هرکسی نمیتونه منو بفهمه؛ فهمیدم که گاهی باید صبر کنم و خودم با مشکلاتم دست و پنجه نرم کنم بزرگتر شدم...
«ما ناگهان خداحافظی نمیکنیم.» آدمها ناگهان خداحافظی نمیکنند، ناگهان دلسرد نمیشوند و ناگهان رابطه را تمام نمیکنند. جایی در مسیر رابطه اتفاقهایی میافتد، دردهایی را تجربه میکنند که هر درد؛ آنها را به تصمیمشان نزدیکتر میکند و روزی ناگهان تصمیمشان را با ما در میان میگذارند. آدمها آرام آرام خسته میشوند، آرام آرام دلسرد میشوند، از تمام تلاشهایی که کردهاند و دیده نشده است... - تکههایی از یک کل منسجم
سنه چوخ جان ددیم ای جان ، جان الوب نینمیسن ؟؟؟ دئمه جانان اوزوه ، جانان الوب نینمیسن ؟؟؟ گتمیسن دائیمن بیگاننی شاد ائلمیسن حسرتونله اورگیم آل قان الوب نینمیسن ؟؟؟ دئمه ایمکانیم اولاندا سنی یاد ایلییرم بو قدر فورصت اولوب ایمکان الوب نینمیسن ؟؟؟ درمانیم اولسادا سنده اولرم ایسته مرم سنده هر دردیمه درمانون الوب نینمیسن ؟؟؟
- یه شاعر چجوری میتونه تنهاییشو توصیف کنه؟ بدین شکل: نشستهام؛ با شب قمار میکنم و هر چه میبرم تاریکتر میشوم... - گروس عبدالملکیان