بخواب بخواب ای دختر نازم به روی سینه نازم که همچون سینه سازم همش سنگه همش سنگه که همچون سینه سازم همش سنگه همش سنگه لالایی کن مرغک من دنیا فسان است لالایی کن مرغک من دنیا فسان است هر لاله شب گیر این گیتار محضون اشک هزاران مرغک بی آشیانم
بخواب بخواب ای دختر نازم به روی سینه نازم که همچون سینه سازم همش سنگه همش سنگه که همچون سینه سازم همش سنگه همش سنگه لالایی کن مرغک من دنیا فسان است لالایی کن مرغک من دنیا فسان است هر لاله شب گیر این گیتار محضون اشک هزاران مرغک بی آشیانم
شكوفه ميرقصد از باد بهاری شده سر تا سر دشت سبز و گلناری عطر جان پرور گل مي برد هوشم نغمه ی مرغ چمن كرده خاموشم
ببار ای نم نم باران ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن سرود زندگی سر کن دلم تنگه دلم تنگه سرود زندگی سر کن دلم تنگه دلم تنگه
آخر ای محبوب زیبا ، بعد از آن دیر آشنایی آمدی خواندی برایم ، قصه تلخ جدایی مانده ام سر در گریبان ، بی تو در شبهای غمگین بی تو باشد همدم من ، یاد پیمانهای دیرین
آن گل سرخی که دادی ، در سکوت خانه پژمرد آتش عشق و محبت ، در خزان سینه افسرد آن گل سرخی که دادی ، در سکوت خانه پژمرد آتش عشق و محبت ، در خزان سینه افسرد
با نغمه های کاروان ، از راه رسیده ساربان آزرده دل از دیدن ، دروازه و دروازه بان بنشسته چون نیلوفری ، در یک کجاوه دختری دل برده او از ساربان ، اما دلش با دیگری دلداده در شب سفر ، پیاده رفته تا سحر با دخترک او گفته است ، غوغای دل در هر نظر که ماه من ! جفا مکن ، مرا ز خود جدا مکن چو می روی ز کاروان ، مرو ز پیش ساربان