
اینکه خیلی خوردنیه به کنار مغزم ترک خورد تا بتونم آینه ای رو که رو به روش وایساده رو پیدا کنم

واژه واژه سطرسطر صفحه صفحه فصل فصل گيسوان من سفيد مى شوند همچنان كه سطرسطر صفحه هاى دفترم سياه مى شوند خواستى كه با تمام حوصله تارهاى روشن و سفيد را رشته رشته بشمرى گفتمت كه دست هاى مهربانى ات در ابتداى راه خسته مى شوند گفتمت كه راه ديگرى انتخاب كن: دفتر مرا ورق بزن! نقطه نقطه حرف حرف واژه واژه سطرسطر شعرهاى دفتر مرا مو به مو حساب کن _قیصر امین پور