
خیلی یهویی شد و نسبت به بقیه ی نوشته هام خیلی ضعیفه شروع و پایان خاصی هم نداره و یکم شتاب زدس فقط خواستم ذهنمو خالی کنم...

چه کسی می داند؟ که تو در پیله ی تنهایی؟ چه کسی می داند؛ که تو در حسرت یک روزنه ی فردایی؟ پیله ات را بگشا، تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی. _سهراب سپهری

POV: یه کتابو تموم کردی و انقدر قشنگ بود دلت نمیاد غیر بقیه ی جلداش فعلا کتاب دیگه ای بخونی (فقط میتونم بگم شاهکااار 😭✨)
من در حال باز کردن صفحات اخر کتاب سنگدل/ یک دقیقه بعد از نیمه شب، برای بار n ام تا بالاخره به طور جادویی پایان کتاب عوض شه😭🤌🏻

هم اکنون درحال مشاهده ی انسانی هستیم که با وجود امتحانات میانترمش و خروار درساش بازم سرش تو گوشیه در سمت دیگه....