گفتاورد
در میانهی داستان و تاریخچهی کودکی هرکس چنین بچه هایی هستند.همان پسربچه ای که حاضر نیست تسلیم ترس از جنس مخالف شود و دلیل آن هم دقیقا همین است که سایر همسالانش به چنین ترسی تن میدهند. -کتاب دزد
در میانهی داستان و تاریخچهی کودکی هرکس چنین بچه هایی هستند.همان پسربچه ای که حاضر نیست تسلیم ترس از جنس مخالف شود و دلیل آن هم دقیقا همین است که سایر همسالانش به چنین ترسی تن میدهند. -کتاب دزد
نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم، و به جان دادمش آب ای دریغا ز برم می شکند دست ها می سایم تا دری بگشایم بر عبث می پایم که به در کس آید در و دیوار به هم ریختهشان بر سرم می شکند.