مسابقه اینجوریه که شما یه داستان میزارید و هرکی لایکش بیشتر بود برندس برای اینکه برنده هم عادلانه انتخاب شه با لایکه مسابقه داستان میتونه از هرچی باشه :میراکلس،انیمه و... شخصیت های هم میتونن ساخته ذهن خودتون باشن و از هیچ انیمه یا انمیشنی هم نباشه. ژانر داستان هم میتونه هرچی دو.ست دارید باشه
اتمام مسابقه | 1400/09/16 |
ظرفیت مسابقه | 33 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
داستان اینجوریه که مری خدمتکار قصر ادرین اینا میشه و چدرشم که اونجا فرمانده بوده بعد یه مدت مری خیلی با ادرینا(خواهر ادرین)صمیمی میشه و هر روز میره پیشش که یه روز برادرشو ادرین میبینه و ادریناهم خیلی ج.و گیر میشه و همش میخواد اینا رو بهم بر.س.و.نه اما هردوشون همو یه دوست میدونن تا اینکه یه روز مری متوجه میشه ادرین یه ن.ا.م ز.د داشته به اسم کلرا و میفهمه به ق.ت.ل رسیده اما تنهایی نمیتونه قا.ت.ل.ش.و پیدا کنه واسه همین با یکی از نیرو های ارتش به اسم کت نوار میگردن دونبال قا.ت.ل کلرا و...
مرینت الان ۲۲شالش و مجبوره برای دختر خاله آدین که قرار یا آدرین ازدواج کنه لباس عروس طراحی کنه و اون خانواده ش رو از دست داده و الان تنها زندگی میکنه ولی شب عروسی معلوم میشه که اون که قراره ازدواج کنه فلیکس که خودش رو مثل آدرین کرده و آدرین توی یه انبار پیش رود سن هست و اونجا گرو جان و کسی كه اونجاست لایلا هست و همه این نقشه ها زیر سر گابریل بعد گابریل نیفته زندان آدرین هم میره از مرینت خواستگاری میکنه مرینت اول دو دل ولی بعد قبول میکنه و با هم زندگی خوب رو شروع میکنن
خوب من داستانم میراکلسی ادرین و مرینت بعد دوسال هم رو می بیبنن و دوباره عاشق هم و می شن که خوب یک پسره باعث شد که یک مدت از هم دور باشن ولی همین باعث شد که چشماشون باز بشه(داستانمو بخونین ) و خوب ازدواج کردن بعد از ماجرا ها و بچه دار شدن و بچه هاشون نوه دار😉
داستان من از اونجا شروع میشه که لیدیباگ اشتباهی به اینده میره و مرگ کت نوار رو میبینه.. و بعد برای اینکه کت نوار کشته نشه تمام سعیشو میکنه💔🔥اما تیکی بهش یاد اوری میکنه که اخرش باید بری جایی که قراره کت نوار کشته شه اما با امادگی.. ادامش تو پروفمه ازت خوشش اومد برو بخونش🙂🥀 یادت نره بلایکی ها! اسمشم: کاش بودی..:)! هست♥
مرینت یک دوست پیدا میکنه که اسمش ادرینا ادرینا یک برادر داره به اسم ادرین که یک پسر مغرور و پولدار که مرینت ازش متنفره،ادرین دوست نداره بیاد فرانسه و نیویورک رو دوست داره ولی طی التماس مادرش بر میگرده،و مرینت هربار باهاش بد اخلاقی میکنه اما اون بیشتر ع.ا.ش.ق مری میشه و مرینت و ادرین هم ازدواج میکنن و بعد 5 سال ادرین به مری خ.ی.ا.ن.ت میکنه و مری اون رو ترک میکنه ، و وقتی میره یک کشور دیگه میفهمه از ادرین ح.ا.م.ل.س ولی به همه میگه که پرورشگاهیه و دوباره بر میگرده فرانسه و ادرین میفهمه بچه خودش و م
داستان درمورد یه دختریه به اسم مرینت مرینت به ادرین ع.ل.ا.ق.ه داره ولی ادرین نه و به یه رقاص که همیشه ماسک میزنه ع.ل.ا.ق.ه داره بعدا معلوم میشه اون دختر رقاص همون مرینته ولی خب دیگه برای پشیمون شدن ادرین دیره چون همون روز مری م.ی.می.ره و ادرین میمونه یه عمر پشیمونی
داستان از اینجایی شروع میشه که کت نوار به لیدی باگ یک گل میده و بعد به قرار تعوتش کرد و لیدی باگ رفت بعد باهم جنگیدن و هویت هم دیگه را فهمیدن ادرین و مرینت و بعد باهم ازدواج کردند و دو تا بچه به دنیا اوردند به اسم ادری و مرین و به خوبی خوشی زندگکی کردند
مرینت خوشحال بود چون اون روز بهترین روز بود اون روز همون روزی بود که لیدی باگ میشد ه در واقع تولد لیدی باگ به حساب می آمد ک همینطور کت نوار کت نوار یا ادر ین هم بسیار شادمان بود و چون در اون رور تونم معجزه گر می گرفت
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)