جایزه داریمم : ³ تا فالور و لایک ² تا تست آخرت
اتمام مسابقه | 1400/11/12 |
ظرفیت مسابقه | 18 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
اول اینکه داخل مهمونی چهارشنبه کاری میکردم که آدریان به مری به چی بگه بعد آدرین غیرتی شه و ... دوم عروسی رو زود برگزار میکردم که مثلا آدرین تو درسا کمک مری کنه بعد مثل فیلم ها هست مینویسه ۳ سال بعد و.. خب من میگفتم ۵ سال بعد دیگه دانشگاه مری تموم شده با آدرین میرن بیرون بعد مری سرش گیج میره میافته زمین میره بیمارستان بعد خو چیز بعد آدرین میاد مری میکنه به پرستار ها و دکترا هم شیرینی میده بدم عزیزی آدرین و بعد داستان بچه هاشون
با حالت تهوع مرینت بعد از ازدواجشون تموم میکنم💜💖
اصلا تموم نمیکنم😐😐😐
امــــم خوب هرجوری بنویسم مثل خودت نمیشه ولی آخرشو دیگه با ازدواج مرینتو آدرین تموم میکنم و دیگه ادامه نمیدم
ازدواج آدرین و مرینت بچه دار شدنشان بچه دار شدن مارسل مرگ هم زمان کارا کلارا ( مری بعد حرف های من
خوب آخرش رو با بچه دار شدن اونا تمام میکنم و وقتی ادرین میفهمه مرینت باردار از خوش حالی دق کنه 😂😂😂
من اگه نویسنده بودم آخرشو میدادم دست خودت آجی چون من هر نظری بدم همه میگن بده
خب اول از همه که من نمیتونم نویسندش باشم چون نویسنده خودش ع.ش.ق.ه ولی خب..... آخرش با ب.چ.ه های مرینت و آدرین تمومش میکنم
آجی لیانا من اینو به خودت می سپارم به هر حال نویسنده این داستان خودتی ولی نظر من اینکه مرینت به خاطر اینکه فکر میکنه امیلی ازش خسته شده با ادرین دعواش بشه بعد از خونه بزنه بیرون و بارانم داره میاد و مرینت خیس میشه و بیهوش میشه ادرینم میاد پیداش میکنه و میبرتش بیمارستان و میفهمن مرینت بار"داره بعدشم با بچه هاشون تموم میکنم فقط آجی اگه نظر منو انتخاب کردی تو غمگین ترش کن😐💔
ام اگه من نویسنده بودم مرینت و آدرین یه دفعه باهم قهر کنن بعد دوباره آشتی کنم😂😂😂😂
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
آجی یه کاری بکن اینا هی باهم دعوا کنن زود بهم نرسونشون یه کاری بکن مری آدرین رو خفه کنه یه جوری که داستان حالا حالا ها باشه
هر کاری میکنی مرینت و آدرین رو از هم جدا نکن ترو خدا
اجی من شرکت کردم تو برسیه
___________
خیلی خلاصه کردم اگرنا منتشر نمیشد 😢
اول اینکه داخل مهمونی چهارشنبه کاری میکردم که آدریان به مری به چی بگه بعد آدرین غیرتی شه و ... دوم عروسی رو زود برگزار میکردم که مثلا آدرین تو درسا کمک مری کنه بعد مثل فیلم ها هست مینویسه ۳ سال بعد و.. خب من میگفتم ۵ سال بعد دیگه دانشگاه مری تموم شده با آدرین میرن بیرون بعد مری سرش گیج میره میافته زمین میره بیمارستان بعد خو چیز بعد آدرین میاد مری میکنه به پرستار ها و دکترا هم شیرینی میده بدم عزیزی آدرین و بعد داستان بچه هاشون
قشنگه