فرض کن توانایی سفر کردن به کتاب ها رو داری و میتونی کتاب ها رو زندگی کنی. اما باید قبل از تموم شدن داستان به آخر کتابت بری و خط آخرش رو بخونی تا به دنیای واقعی برگردی. اسم اولین کتابی که بهش سفر میکنی با خط آخرش بنویس.
| اتمام مسابقه | 1404/09/28 |
| ظرفیت مسابقه | 45 شرکت کننده |
| نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
دختری که ماه را نوشید «میدونی،همه اینا یه چیزن» یا کتابخانه نیمهشب «به تمام مهرههایی که برایش باقی مانده بود نگاهی انداخت و به حرکت بعدیاش فکر کرد»
مانگا مای هیرو و دیگه به دنیا برنمیگردم✅✅✅🤝🤝
کتاب خردم کن :چون ایندفعه؟؟ آماده ام ناتوان :بیا کنار هم برقصیم پادشاه پریان:هرگز نیازی به توجهت ندارم
دسته چهارم:بزنن:«به انقلاب خوش اومدی ویولت!» تعقیب جک قاتل: دوشادوش صمیمی ترین دوستم سپری کنم، شاهزاده سیاه پوش قلبم شهر هلالی : آیداس:«برنامه ای برایش ندارم. اون هم وقتی اوضاع داره اینقدر جالب میشه.» تاج نفرین شده:اگر لازم میشد حتی تقدیر را هم تغییر میدانند.
کتاب: ملت عشق خط آخر: **عشق، آب زندگانی است و عاشق، تجسم آتش. هنگامی که آتش، عاشق آب میشود، عالم به یک شکل دیگر میشود**
مسخ،فرانتس کافکا "و سپس هر سه با هم از آپارتمان خالی بیرون رفتند و به سفری رفتند که مدتها بود با هم نرفته بودند، به خارج شهر."🫂
راز اشباریا شما به نو مدرسه ی قندیل دعوت شده اید
جزیره اسرارآمیز نویسنده:ژول ورن خط آخر: ملوان گفت:(بسیار خب دوستان! حتماً یک روز جبران می کنم!تا عمر دارم فراموش نخواهم کرد!)
اسم کتاب : دختر سوم خط آخر: و اینجا بود که مشخص تمام انسان ها با ولع پول و طمع قدرت زندگی می کنند ، چون این چشمشون رو کور کرده!
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟ شب های روشن _ داستایفسکی
میرم به داستان خودم"آغازی بیپایان" جایی که آسپریا میگه: "این پایانی برای آغاز ما نیست؛ چرا که این آغازی بی پایان است!" و اصلا فرقی نداره برگردم یا نگردم چون هر وقت بخوام میتونم از یکی بخوام من رو به خونم تلهپورت کنه🫠 ولی تا به اون نقطه برسه میلیارد ها طول میکشه... مخصوصا اگه توی بدن آسپریا بیدار بشم😭🥹 ولی دوست دارم خودم جاودانه باشم که آسپریا رو ببینم🥹
هر دو در نهایت میمیرند: از خیابان میگذرم اما کسی نیست که بازو من را بگیرد ( روفوسسسسسسس 😭)
میخواهم بمیرم اما هوس دوکبوکی کرده ام ۲ دلم نمیخواهد در آینده هم اوضاعم مثل حالا باشد که نه افسرده ام و نه شاد،که زندگی ام را روز به روز پیش میبرم و کار خاصی نیست که بخواهم انجامش بدهم
آخرین ستاره ی گمشده:به هتی گفتم:( تازه شروع شده)
خردم کن:چون این دفعه اماده ام!!
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)