چه خاطراتی داری که دوست داری چندین بار تکرار بشن؟
| اتمام مسابقه | 1404/09/01 |
| ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
| نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
| شرکت در این مسابقه | |
به زمانی که ۶و ۷ سالم بود و هیچی از غم و غصه نمی دونستم
وقتی رفتم خونه دوستم و کل روز باهم وقت گذروندیم=)))
روزی که بچه بودیم و نمیدونستیم رفیق صمیمی یعنی چی...
وقتی بچه بودم با دوستام هر روز تو کوچه بازی میکردیم خیلی خوب بود تا اینکه هممون بزرگ شدیم
زمان هایی که مامانم زنده بود.کلا خاطراتی که با مامانم داشتم.
به دنیا اومدن برادرم
دوباره بتونم عمه ام رو ببینم که باز بغلم کنه (اما حیف چهارده سال از اسمونی شدنش گذشته)🥺
نمیدونم شاید تمام روز هایی که گذشتن و یادم نیست عالی و بهترین بودن، فقط کاش میتونستم تو خاطرات همتون باشم و اگه مشکلی داشت درستش کنم جوری که بخواین همش تکرار بشن
وقتایی که به معنای واقعی کلمه زندگی می کنم ...........
وقتی مامانم بهم اعتماد داشت
وقتایی که با اون دوستمم
به پارسال بر میگشتم و پیش همه ی دوستام بودم چون سال اخر بود کلا اون سه سال خیلی خوش میگذروندم دوباره🥹
وقتی بچه بودم و با فامیلام میرفتیم تو حیاط و کوچه بازی میکردیم🫠
زمانی که برای اولین بار سریال هایی که الان شدن بهترین هام رو میدیدم
تولدم امسال که دوستام برام گرفتن خیلی خوشحال شدم 😍
زنده بودن کسایی که دیگه نیستن
لبخند زدن از ته دل
خاطرات کلاس اولم وقتی چیزی به اسم دوست صمیمی وجود نداشت غیبتی نبود و همه چی خوب بود
همون خنده های از ته دل که نمیدونستم قراره تا چند وقت تجربشون نکنم...
خاطرات بد تا بتونم درستشون کنم
اون روز که برا آخرین بار نگاهش کردم
شاید دوستیم با شخصی که الان دیگه نیست🙃
وقتی که بچه بودم و هیچی نمی فهمیدم و همش سر گرم بازی بودم
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)