مطمئنم خیلی هاتو حتی یه بارم که شده، دلتون خواسته به گذشته برمیگشتید و یه اشتباهی رو درست میکردید🙂 اون اشتباه یا اتفاق چی بوده و اگر برمیگشتید عقب، چی کار میکردید؟❤🩹
| اتمام مسابقه | 1404/08/24 |
| ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
| نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
قدر مامانبزرگم بیشتر میدونستم ...
اگه برمی گشتم عقب... هیچوقت با اون یه نفر دوست نمی شدم:)
جواب سوالای تیزهوشان رو به خودم میگفتم تا قبول شم 😃 حالا دور از شوخی قبل مرگ خرگوشک زودتر میبردمش پیش دامپزشک
اگه برمیگشتم عقب،هیچ وقت به کسی احترام نمیداشتم
از اون جایی که جواب های امتحانی رو یادمه برمیگشتم و جواب درست رو مینوشتم(درست که گذشته ولی خب همین که تو ذهن مامان و بابام و معلم یه دختر درسخون باشم خوب بود) فقد برای اینکه بجای خیلی خوب، خوب شد😂😂😂😂
امتحان هایی رو که گند زدم درست میکردم دوست بد پیدا نمی کردم قدر دوستای خوبم میدونستم و داستانم رو کامل تو تستچی می نوشتم
درسخون ولی برمیگشتم عقب و چند صد برابر قبل درس میخوندم🥲
به خود گذشتم میگفتم که دیگه اشتباهای منو تکرار نکنه و تصمیم های دیگه ای بگیره
اگر برمیگشتم عقب، بزار ببینم.. شاید اینقدر سریع اعتماد نمیکردم. شاید سعی میکردم سریع وابسته نشم. به هر حال علاقهای به برگشتن به گذشته ندارم. بیشتر کنجکاوم بدونم آینده چه شکلی میشه
میگفتم به ادم گذشته خودم که دسوت اون نشو، بهت خنجر میزنه:) چون حسوده
بیشتر واسه پرسش و امتحان ها تلاش میکردم؛ و مهم تر از اون... از مامانم بیشتر میخواستم که منو پیش عَموم ببره :(
برمیگشتم عقب و به دختر خالم نمیگفتم وارد رابطه شدم چون باعث شد جدا بشیم خودش بلاکش کرد که نتونم با اکسم حرف بزنم چون گفت آسیب میبینم نمیرفتم خونه خالم
اون عکسایی که تو گوشی مامانم بود رو پاک نمیکردم .....
اگر برميگشتم عقب قدر همه چيز رو ميدونستم پرنده رو قبل از اين كه بم/ يره ميبردم دكتر براش جفت نميگرفتم قدر يكشنبه و سه شنبه هايي كه با دوستام ميگذروندم رو ميدونستم نميذاشتم انقدر حسرت توي دلم بمونه
حقیقتش هیچ چیزی رو تغییر نمیدادم، چون همون اشتباه های گذشتهام باعث شدن که من درس های زیادی ازشون بگیرم و با تجربه تر بشم.
با دوستم حرف نمیزدم تا جامون عوض بشه :( اون حرکت اشتباه تو شطرنج رو نمیکردم :(
من اگه برمیگشتم عقب...خب به نظرم مهم ترین چیز اینکه از زندگیم بیشتر لذت میبردم مثلا دیگه ناراحت نمیشدم از رفتار بقیه ، از اینکه ایگنور میکردن و باهام حرف نمیزدن ... شاید همش با فکر اینکه بزرگ شدم ادای عاقلا رو در نمی آوردم . با اون دوستم بیشتر وقت میگذروندم . ولی سعی میکردم حس خودم رو درست کنم و بچگی کنم در کل ! خوشت اومد بلایک تا حالا برنده نشدم :)
اون زنی*که رو اوتاکو نمیکردم...به ضررم و ضررش زندگیمو به سرویس بهداشتی تبدیل کرد(چیزی نیست یکم اعصابم خورده)
مشکل که من نبودم من اشتباهی نکردم ولی نذاشتن و اگه برگردم هم نخواهند گذاشت
ینکه اون کار و انجام نمیدادم
رفقام رو باهم دیگه صمیمی نمی کردم که خودم از دایره ی دوستیشون حذف بشم💔
قدر پدر و مادرم رو بیشتر میدونستم
هیچوقت با اون یدونه دختر دوست نمیشدم
اگه برمیگشتم عقب مثلا سالای ۱۳۹۸ اینا که کرونا تو اوج بود ماسک نمیزدم خوراکیاهم نمیشستم که کردنا بگیرم بمیرم....نمیدونم چه دید روشنی از آینده داشتم که ماسک میزدم😔🎀
برای خودم بیشتر ارزش قائل میشدم و الکی برای دلخوشی و خوشحالی دیگران خودم رو حقیر و غمیگین نمیکردم
اون اعتراف به کراشم اونو حذف میکردم
قابل گفتن نیست خواهرم
جهت دستاورد
اگه برمیگشتم عقبهیچ وقت سراغ چیزایی که بهم ربط نداره نمیرفتم و دوم اینکه یکم صادق ترو روراست ترمیبودم
کاش آرزو نمی کردم اینقدر زود بزرگ بشم
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
زودتر خودمو می کشتم چون این زندگی ارزش موندن نداره