برای همه ما حداقل یک بار بیش آمده که در زندگی مان یک کار کمدی و خنده دار یا به قولی / مستربینی انجام داده ایم . حال در این مسابقه شرکت کنید و بگیدش تا دور هم بخندیم .
اتمام مسابقه | 1400/10/26 |
ظرفیت مسابقه | 30 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
دیروز اومدم به مامانم بگم مامان ماشین ظرفشویی تمیزه؟ اشتباه گفتم ماشین، مامان ظرفشویی تمیزه؟ 🤣💔
زدم تو گوگل چگونه تکالیف خود را بنویسیم درحالی که ننویسیم😐👌🏻 خو حوصله نداشتم😐🤝
پام گیر کرد به میز کیک تولد با سر رفتم تو خوراکیان آخرم شپلق افتادم رو پای پسر داییم صحنه نابودی شد😐
شارژرمو گذاشتم توی یخچال😐😑
گوشی رو گذاشتم تو یخچال سرد شه داغ بود😂👋 بخاری روشن بود گفتم چقدر گرمه بخاری رو روشن کنید 🐾✌😐 نودل باز کردم پوستش انداختن تو اب جوش خودشو تو سطل اشغال 😐✌ اقا اصا مستر بینم/=
لیوان خالی آب رو گزاشتم یخچال بعد یه ساعت داشتم مامانم رو مثلا متقاعد میکردم که میخواستم لیوان برا آب خوردن هنک باشه😐😂
خب من در هر دقیقه از زندگیم مث مست بینم ولی یکی از کار هایی که کردم این بوده که برای معلمم گپ تقلب رو فرستادم ی بارم سر کلاس آنلاین اومدم تقلب برسونم ولی فرستادم تو گروه🤝😂😔
مامانم بهم گفت برو پنیر پیتزا بگیر منم رفتم گفتم اقا خمیر پیتزا میدین گفت بله داد بهم مث شل مغزا برگشتم خونه گفتم مامان بگیر پنیر پیتزا ت دو کیلو پنیر پیتزا اورد جلو چشمم گفت اینا چین شل مغز گفت برو حالا برو اینا رو بده به جاش خمیر پیتزا بگیر
وقتی صبح ها خوابت میاد و با دمپایی راهی مدرسه میشی...😂😂😂😂
حدود یه هفته پیش یه روز اینقد استرس داشتم و تو خودم بودم که مامانم بهم کارت داد برم از خود پرداز پول بگیرم از ماشین پیاده شدم رفتم تو کافی نت بغل عابر بانک از کارتخوانشون استفاده کردم و اومدم بیرون بعد جلو مغازه عین اسکلا یه رسید دستم بود همونجا خشکم زده د تازه فهمیدم چیکار کرد م بعد خوبه رسید و ننداختم دور رفتم تو مغازه گفتم درستش کنه برام پسره هم یه جوری نگام میکرد انگار من اوتیسم دارم برگشتم سوار ماشین شم دختر خاله هام داشتن میترکیدن از اون موقع به بعدم همش سربه سرم میزارن
بچه بودم داشتم ادا در میاوردم که مردم بعد مامانم اومد گفت مردی گفتم اره
یبار بجای اینکه به دختر خالم بگم ترنم گفتم تهیونگ😿😿🙀
یه بار اونقدر محو تلوزیون شده بودم ، یه دفعه دیدم کلی نمک ریختم تو غذام 💔😐
اممم خیلی کردم اما در حال حاضر به یاد نمیارم😂💦
جلوی خواهرزاده ی ۴ ساله فوق شیطونم که داشت میدوید جلوش بادکنک گذاشتم با پا رفت روش ترکید😁
سر به سر بابام گزاشتم بعد بابام اومد بهم گفت پاشو برو پدر..سگ ((ینی رسما به خودش ف.ح.ش داد😂))
اشتباهی کنترل و گرفتم بعد انتظار دارم تلویزیون روشن بشه بعد مامانم میگه خوبی برعکسه حواسم نبود میگم اره من خوبم این کنترل خوب نیست مامانم میگه آخه برعکسه میگم اره زمونه برعکسه الان کنترل دیگه حرف منو گوش نمیکنه میگه نه کنترل برعکسه از خنده مرده بودیم
میخواستم ویس یکی از بچه هارو بفرستم واسه یکی از دوستام بخندیم اشتباهی فرستادم تو گروه پرورشی ، بعد گروه رو بستن😂🤣🤣🤣🤣
یه بار جورابمو خواستم بندازم تو لباس کثیفا اشتباهی انداختم تو سطل زباله😂😂 یه بارم کنترل تلویزیون رو گذاشتم تو یخچال😂😐
یبار یه مگس اومده بود بالا سر غذام با دمپایی میخواستم بزنمش که دمپایی رفت تو غذام مگسه هم رفت تو غذام 😐🎤
قرار بود از مدرسه برم خونه مامان بزرگم اشتباهی رفتم خونه
دیشب عمو اینام اومدن خونمون بعد 5 ساعت ساعت2 رفتن من به جای ایپنکه بگم خداحافظ گفتم سلام تعارفشون کردم تو اتاقم میدونم خرم
مدرسع بودیم کلاس املا بود ولی دبیرمون نیمدع بود بخاطر همین مبسرمون داشت املا میگف خاستم یکم نمک بریزم برگشتم گفتم فروغ با چ ف ای نوشته میشع؟!😹❤️👀 خلاصع دیگ کلی خندیدیم😹🖐🏻
یباز کنترل تلویزیون رو درحالی که حواسم نبود گزاشتم توی کیف مدرسم و خودمم اصلا یادم نمیومد همچین کاری کردم هرکس ازم میپرسید کنترل کجاست میگفتم نمیدونم خلا تا فردا شد متوجه کنترل شدم یبارم کنترلو گذاشته بودم تو یخچال😑
قاشقو ریختم تو سطل زباله لیوان بستنی رو گذاشتم رو سینک😐خدافظ😐
اومدم بگم دستتو بگیر به نرده ها گفتم دستتو بگیر به مدانیها
تلفن خونمون زنگ خورد ... مامانم گفت برو بردار ببین کیه ... منم رفتم کلا بلندش کردم و پایینش رو نگاه میکردم میگفتم الووو 🤣🤣🤣 جالبش اینه وقتی میخواستم بزارمش پایین یکم جابه جا کردم تا کسی زنگ زد پیداش کنم 😂😂
لباسمو گذاشتم تو فیریزر و آبمیومو گذاشتم تو کشو 😐😑😂بعد چند ساعت من یه لباس یخ زده و یه آبمیوه بوگندو داشتم😂
یه بار تو مدرسه با دوستم دعوام شد بعد اون بهم گفت خر منم جای ابنکه بگم خر منم یا تو گفتم خر تویی یا من؟ تگر متوجه نشدید باید بگم من به جای اینکه کاری کنم اون خر شه کاری کردم خودم خر شم ولی نوبه اون نفهمید چون از اوناییه که تا ۱۰ سال فیلمت میکنه 🤦🏼♀️🤦🏼♀️ میدونم خرم!😅
یک بار پسر خالم بجای اینکه بگه پشتتو نگاه کن گفت پس پشتت رو نگاه کن😂😂😂😂😂💔💔
من که چندان سوتی ندادم اگر هم دادم الان یادم نیست ولی یه بار مامان بزرگم نشته بود پای گوشیش بعد گفت : آخی خدا شکر و بعد ۱۰ ثانیه گفتش : پاشیم یه درازی بکشیم و وی که من باشم از خنده مرد
دیروز داشتیم با دختر داییهام بازی میکردم گفتم پاشو ضعوی به عوضی گفتم ضعوی😁😁😁😁
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نشد یه جایی کامنت بزارم یه عده نگن عه چرا واسه ما نمیذاری، باید واسه ماهم کامنت بزاری.😐
یزید بزار من مثل بقیه تو تستچی واسه دل خودم بگردم 🤣🤦♂️
اون بزرگواری که لیوان خالی گذاشتی تو یخچال 😂 هر جا هستی خدا پشت و پناهت باشه
من گوشی مامانم رو با آب و ریکا شستم توی دوران قبل دبستان 😐😂
به جا اینکه بگم از چشمم آب میاد گفتم از آبم چشم میاد 😐😂
ما توی شهر مون بعد غذا میگیم خدا زیاد کنه یعنی خدا این برکت رو زیاد کنه و برکت بیاد تو سفره . منم اشتباه به جا اینکه بگم خدا زیاد کنه گفتم خداحافظ ، فقط داییم شنید گفتش برو خداحافظ مینی بوس ها الان میرن به سلامت 😂😂😂 بعد گفت کسی متوجه نشد نوش جونت 😂😂😂 .....
فقط دومیه یکم مورد داره بقیش عادیه 😂😂
خدایی خودم از همه باحال تر بود بی انصافا
آره واقعا
یعنی به به...به جا درس خوندن دارم این چیزا رو میخونم و میخندم...فردا بعد از امتحان ۲۹۷۹۳برابرشون باید گریه کنم😐🤦🏻♀️
حال و روز منم دقیقا همینه
شتتتتتتتت
نفر دوم شدمممم💔💔💔
تبریک میگم
و همچنین بسته های پستی اشتباه و اینگونه بود که اسم آدرین آمد و شد لقبم
اسمت چه داستانی داشته.به به
ما سه تا تلوزیون داریم🤑 یکی واسه آشپز خونه یکی واسه حال یکی هم واسه اتاق خواب🤑(چی شد دلت خواست؟ )مامانم تو آشپزخونه داشت گوشت پاک میکرد 🍗ما هم تو حال داشتیم ساندویچ میخوردیم 🍔تلوزیون هم داشت سریال پخش میکرد، یهو سریال گفت سارا منم فکر کردم مامانم داره صدام میکنه، رفتم آشپز خونه، برای این که کسی هم نفهمه(که همه فهمیدن😕)یه لیوان آب خوردم برگشتم.بگو که خنده دار بود🙏🏻
نه رفیق این خنده دار نبود سم خالص بید .😂😂😂
😐
اهنگ لایکی از توایس رو باز کرده بودم رفته بودم تو حس که یهو دیدم ۳ تیکه از پیتزام که باقی مونده بود رو گذاشتم تو ظرفشویی ابم باز کردم روش☹️☹️😥😥😂💔😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
ای افق کجاییی که الان لازمت دارم
😭😭😭😭پیتزا های خوشگلم عررر
منم هستم😐👋🏻
دمت گرم