
به نظرتون بزرگ شدن چجوریه؟...
اتمام مسابقه | 1404/03/21 |
ظرفیت مسابقه | 30 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
احساس میکنم میتونم کار های زیادی انجام دم

وقتی که فهمیدی میتونی کارای جدیدی انجام بدی ولی در عین حال کلی کار رو نتونی انجام بدیــ وقتی که فهمیدی چیزایی برای به دست اوردن داری اما کلی چیز برای از دست دادن داریـــ اگرچه بزرگ و کوچک بودن هر دو خوبی و بدی های خودشو داره که هر کسی متوجهش نمیشهــ 🖤💔❤️🩹
هیچی فقط یخورده قدت بلند میشه ولی اون عقل هیچ تغییری نمیکنه با اینکه تغییر اصلی با اون شروع میشه و در اصل ما باید با بزرگ شدن اون بزرگ شیم.
یاد وقتی میوفتم که آرزوم بود زودی بزرگ بشم در حالی که الان دلم میخواد برگردم به 5 سالگیم
بزرگ شدن یعنی وارد شدن به یه دنیای پر از مسئولیت و نگرانی. ممکنه اولا خوشحال باشی فک کنی چون بزرگ شدی میتونی هرکاری بخوای انجام بدی... خب البته خیلی از محدودیتا برداشته میشن ولی مسئولیتای بیشتری روی دوشت قرار میگیره.
بزرگ شدن یعنی بتونی سکوت کنی در حالی که دلت میخواد فریاد بزنی... و بخندی وقتی که خون گریه میکنی... (خیلی فیلم ترکی شد میدونم 😅 ولی حقیقته...)
بزرگ تر شدن از نظر من کشیدن درد بیشتره
میشی الگوی بقیه😅🤭
گفتن "چقد احمق بودم" به دوران کودکی

وقتی بزرگ میشی غم جای شادی رو میگیره. اگه میگی تو چرا هنوز میخندی ؟ دلیل ش اینه که خنده ام واقعی نیست دارم نقش بازی میکنم تا دست کسی بهانه واسه اذیت کردنم ندم!

به گذشتت نگاه می کنی و افسوس می خوری که چرا می خواستی بزرگ بشی...:)
حس بچه بودن✨ نمیدونم چرا ولی حس بچه بودن....

بدست آوردن تجربه های جدید...
یه چیزیه که الان دوست داری زودتر بیاد لما وقتی بیاد تازه میفهمی چه اشتباهی کردی:)

وقتی کوچیکیتر بودم ارزوم بود بزرگ بشم و فکر میکردم خیلی خوبه و نمیدونستم که علاوه بر خوبی هاش مشکلات و بدبختی های زیادی هم داره و هرچی بزرگتر میشی این مشکلات نه تنها کم میشه بلکه روز به روز اضافه میشه و اون ذوق و هیجانی که برای بزرگتر شدن داشتی کمرنگ میشه و زندگی دیگه هیچ هیجانی نداره و خودم دارم سعی میکنم تا میتونم از الانم استفاده کنم تا بعدا پشیمون نشم که چرا فقط چشمم به بزرگسالی بوده (میدونم عین یه مامانبزرگ داشتم حرف میزدم)
یکم سخت و ترسناکه اما من ۱۲ تا ۳۷ رو خیلی دوست دارم
بچه که بودم آرزو داشتم بزرگ شم الان که بزرگ شدم همیشه خودمو سرزنش میکنم که چرا میخواستم انقدر زود بزرگ شم...:)
غم جای شادی رو میگیره بهت بی توجهی میشه ورد زبونشون میشه «دیگه بزرگ شدی بچه که نیستی» محدودیت ها بیشتر میشن اعصاب و روان=۰

چرته چرت🤌🏻
بچه بودم میخواستمش اما بزرگ شدم نمیخوامش
بزرگ شدن یعنی از دست دادن ذوقت منتظر هیچی نیستی حتی روز تولدت که انقدر براش هیجان داشتی از دست دادن اعتماد نسبت به همه و در اخر به این نتیجه میرسی تنها خودت مهمی

می فهمی الان خیلی کارا می تونی بکنی ولی خیلی هارو هم قبلا می تونستی بکنی الان نمی تونی می فهمی خیلی چیزا می تونی به دست بیاری ولی باید خیلی چیزا رو هم از دست بدی گاهی می کوبی تو سر خودت که چرا می خواستم بزرگ بشم و الان دوست داری به قدیم برگردی می خندی در حالی که طوفانه درونت...
اینکه به کار های قبلیت نگا کنی و بدونی چقدر مسخره بودن
یعنی پایان فکر و خیال های جادویی.

هی به تنهایی و پیری نزدیک تر بشی
یه حس بد یا شایدم خوب. بچگیت تموم میشه. زندگی برات خیلی سخت میشه و باید تلاش کنی تا موفق بشی. جالب نیست.... شاید فقط نظر من باشه ولی توی بچگی یا کودکی حس بهتری داشتم
"شادی گذراست،غم گذرا تر!" درک کردن این جمله! درک کردن اینکه بعد از سیاهی ها جوانه میزنی درک کردن اینکه شاید گاهی وقتا به مو برسه،پاره هم بشه! اما باز گره ی پاپیونی بزنی و ادامه بدی! درک کردن اینکه اگه تو کاری برای خودت انجام ندی،هیچکس اینکارو نمیکنه و هیچ اتفاقی نمیافته! درک کردن اینکه تغییر همیشه سخته،ولی همیشه...ممکنه! و در آخر اینکه بدونیم پس از درک کردن،مهم ترین چیز،عمل کردنه!

بخودت برسی، تلاش کنی، مهربون باشی، و از همه مهم تر، دنبال آرامش ابدی نباشی...
پایان دنیای زیبا و وارد شدن به دنیای سیاه سفید
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
ینی بدبختی .