جمله ی عجیب

اگه یکی بود پس چطوری یکی نبود؟ اگه یکی نبود پس چطوری خدای مهربون بود؟ پس اگه به جز خدای مهربون کسی نبود پس قصه ی چیو داره میگه؟

گاو بخش زایمان کوچگ درحال تلوزیون دیدن بود عشق که یک کلام است شیر شیر شیر

بهش نگفتم ولی اون بهم گفت که نگم بگه

خب یه جورایی این جمله نیشت داستانه ببین میگن خدا بعد اینکه قیامت شد بعضی از گناه کارا رو نابود میکنه ( به بهشت راهشون نمیده ) و مغز من موقع شنیدنش اینجوری بود که : یعنی وجود ندارن! نمیتونن فکر کنن و خیال پردازی کنن! نمیتونن نفس بکشن! نمیتونن حرف بزنن! به نوعی با اکسیژنای هوا یکی میشن! انگار از اول وجود نداشتن! هیچ حسی ندارن! پوچی و تمام (سه روز مغزم درگیرش بود)

. .... عجیبه دیگه

کدام یک زودتر زاده شد: سکوتی که در آن نغمه‌ای نهفته است، یا نغمه‌ای که سکوت را در خود می‌زاید؟ آیا ریشه پیش از جوانه سر برآورد، یا جوانه بود که ریشه را به جستجو واداشت؟ این معمایی‌ست که زمان در آن گم شده و خرد، در برابرش سر تعظیم فرود می‌آورد. _______ تمام رنگ هایی که ما می‌بینیم باهم چه تفاوتی دارند؟

واقعیت توهمه جهان یه هلوگرامه:)

تنها جنون واقعی این است که هر روز همان کارها را تکرار کنی، اما انتظار نتیجهٔ متفاوتی داشته باشی... و باز هم این کار را بکنی!

"امیدوارم وقتی مرگ میاد سراغت، زنده پیدات کنه"

فقط جوان ترها برای هر چیزی توضیحی دارند من که هر چه بیشتر عمر می کنم بیشتر نمی دانم!

برای زندگی کردن ، زندگی کنیم