
آن چه کسی بود؟که در تاریکی و سیاهی چراغی گذاشت؟🔮به روی ناراحتی هایت پارچه ای گذاشت؟او را وصف کن☘️با توجه به اینکه از ادبیات فارسی به درستی استفاده کنی🌟
اتمام مسابقه | 1404/02/02 |
ظرفیت مسابقه | 20 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
مادرم که حاضرم جونم رو هم بهش بدم🖤🥺

هر وقت خسته و ترسیده از سایه ها و تاریکی های دنیای بیرون به خانه برمی گشتم. چشم هایش، حرف هایش و حتی همان لبخند ساده اش مرا به زندگی برمی گرداند. همان جمله همیشگی :«سلام برگشتی؟!». همان جمله به ظاهر ساده چقدر دلم را خوش میکرد. همان نگاهی که پروانه هایش دائما در حال پرواز بودند، روزنه نور را به قلبم باز میکرد. تو چه مینامی او را؟! شاید یک دوست...شاید یک خواهر...شاید یک مادر :))🎀🦋
🤰🏻ننم

خدا..... کسی که هرگز در تاریکی ها منو تنها نگذاشت
تنهایی ! اون منو هیچ وقت ول نکرد:)
مادر، نور چشمم و راهنمای دل در سختیها، تویی تنها مونس و یار با دستان مهربان، ساختی زندگی در هر قدم، تویی بذر عشق، بهار هرغم را با کلامت میپاید، و در دل شب، خوابم را میسازد نور به دلسوزیات، عالمی صبر و امید مادر جان، تویی سوخت زندگی، این جا و دور.
رفیق خوب نامشش شوکا است اونیه که در تمام لحظه های غم و شادی کنار تو باشه حرفت رو بخونه قبل از اینکه خودت بخوای چیزی بگی و حالت رو بهتر کنه فقط با بودن کنارت یک کفش همه وجودشو فدای کسی میکنه که پا تو دلش میذاره یه چیزایی رو نباس از دست داد مثل رفيق واقعییی
نامش در تاریخ گم شده، همواره دوستش دارم، تمام خوشی های من اوست، چه بسا گذشته را نمیتوان تغییر داد و باید با غم رفتنش کنار بیایم
قطعا مادر و پدرم:))
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)