اگه یه تیکه کتاب بودی چی میشدی؟

و او در ناامیدترین لحظات لبخند زد و به امید داشتن ادامه داد،حتی وقتی میدانست بهترین راه ناامید شدن است🌚

از بخش‌های کتاب "عشق در زمان وبا" نوشته گابریل گارسیا مارکز که به زیبایی تنهایی رو به تصویر می‌کشه: برای سال‌ها، او تنها بود، شب‌ها در سکوت به صدای تیک‌تاک ساعت گوش می‌داد، و قلبش همواره در جستجوی چیزی بود که هیچ‌وقت پیدا نمی‌کرد. تنهایی‌اش به عمق دریا می‌مانست، بی‌پایان و پر از آرزوهای ناشناخته.

من چند روز پیش داشتم تو اینستا میچرخیدم...و اینو دیدم دقیقا توصیف وضعیت الان منه. انگار خود خودمه در این برهه از زندگیم، یاد گرفتم فقط من میتونم به خودم کمک کنم و هیچکس دیگه ای چنین کاری برام نمیکنه جای کسی در زندگی ام خالی نیست(: *عذر خواهم بابت کیفیت پایین تصویر

و او آنچنان در ذهن خود گم شده بود که نمی‌خواست به واقعیت برگردد

هیچ نمیدانی در درون من چه میگذرد.....پس چرا گونه ای سخن میگویی که مرا میشناسی؟ در حالی که هیچ از من نمیدانی و پی در پی در حال محاکمه ی من هستی؟

کت و شلوار سبز خیلی بهش میاد. کاش پسر بود.

او هر روزش را به امید روز خوب موعود می گذراند اما هر روز بدتر می شد شاید خدا فقط یک آرزو بود

تونست با خنده بدترین ها رو پشت سر بزاره

هیچ‌کس در تمام دنیا به او احتیاج نداشت، یا اگر یک‌دفعه از دنیا محو میشد، هیچ‌کس کمبودی در زندگی‌اش حس نمیکرد.

سخت است مهربان باشی!

آخرش دلتنگیت من را از بین میبرد (بسیار بسیار کتابی شد😂🥲)

قلب کسیو نشکون شاید برای تو مسخره و بی اهمیت باشه اما اون ممکنه بیش از حد آسیب ببینه..

لبخند داشت اما غم هم داشت غرق در دریایی زیبا بود اما با این حال که رویایش دریا بود از او می‌ترسید زیرا قلبش غرق در دریایی زیبا اما اشتباه بود در دریایی داشت غرق میشد که تابلو شنا ممنوع وجود داشت.

این نیز بگذرد... (جمله همیشگیم🥺)

پیشگفتار میشدم .. من همیشه پیشگفتار بودم صفحه ای که اول بود ولی در آخر هم دیده نمی شد ... من در انتهای این کتاب بی انتهای زندگی همیشه پر حرفترین بودم ولی برای بقیه ساکترین ..... در صفحه اول کتاب زندگی همه دیده می شدم ولی نبودم ...... اهمیت داشتم ولی ارزش توجه نه .. انگار که صبر کردن برای من سنگی میشد به شیشه صبر دیگران ... خلاصه که من در شلوغی سکوت خود گم شده ام ... من همیشه پیشگفتاری بودم که دیده میشد ولی خوانده نه . همه برای دیدن صفحه بعد من. را رد کرده من تو کل زندگی ام تنها بودم....

جهان سر به سر چو فسان است و بس نماند بد و نیک، بر هیچ کس «شاهنامه ی فردوسی»

"او از پشت در های بسته، همه چیز را می‌بیند" همیشه غیر مستقیم متوجه میشم چه حرفایی پشتم زدن :)

کسی که میخواد با مشکلات کنار باید ولی نمی تونه

و من تلاش کردم درک کنم و درک شوم ولی در این جامعه هیچ کس درکی از درک ، شعور و فعم ندارند...

پشت زیباترین لبخند تلخ ترین خاطراته زیبا ترین چشم ها بیشترین اشک هارو ریخته مهربون ترین قلب بیشتر از همه درد کشیده این است شرح حال امروز من

کتاب هردو درنهایت رسیدن میشم

انقدر که همه کتابام فوق العاده هستن نمیدونم.شاید حتی شعر باشم.میشه بدونم این کتابی که عکسشو گذاشتی چه کتابیه؟

هری پاتر همهی قسمت هاش

تو اگه دلت بخواد میتونی به یک قاتل هم دوست بشی @_@ _سوکاسا