سوتیاتون موقع خرید 😂🌝

ی بار با دوستم لباس بروشی بودیم خواستم لباس بگیرم ی لباس چرم دیدم خوشم اومد دوستم گف شبی کیسه زبالس گفتم بره قیمتشو بپرسه گفت اقا این کیسه زباله ها چنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ی بارم مهمون اومده بود رفتم از مغازه های بلای خونمون سبزی و شیرینی بگیرم دوتا مغازه ها بغل هم بود رفتم تو تو شیرینی فروشی حواسم نبود گفتم اقا ی کیلو سبزی اشی میدید🤣

من رفتم تو یه مغازه میخواستم بگم این لباس زرده قیمتش چنده بد خیلی باکلاس گفتگ این لباس زرده چه رنگیه؟ ☺️

من یادم نمیاد خودم سوتی داده باشم ولی یادمه وقتی 5 سالم بود موهامو کوتاه کرده بودم و کاپشن آبی پوشیده بودم بعد فروشندهه بهم خریدارو دادو گفت بفرما پسرم!! از اون موقع دارم فکر می کنم چرا به گوشواره هام دقت نکرد؟

یه بسته لواشک گذاشتم تو جیبم و دستمم توی جیبم گذاشتم چون خیلی سرد بود و دستام داشت یخ میزد بعد حساب کردیم و اومدیم بیرون یهو دستمو تکون دادم دیدم یه چیزی تو جیبمه و بلههه لواشکا بود دستم به لواشکا عادت کرده بود و حواسم نبود حساب کنم از اون به بعد بابام هرجا میشینه میگه نگین دزدی کرده(برگشتیم حساب کردیما)🥲😶

یبار مامانم گفت برو شیر بخر منم رفتم دوتا شیر برداشتم گذاشت تو کیسه همینجوری برداشتم اومدم بیرون😂😂که مرده داد زد میشه ..... تومن بعد با کلی خجالت برگشتم حساب کردم و تایه مدت نرفتم اونجا😂😂😂

خب وقتی اومدیم ی چی بخریم که مثلا فکر کردیم 45 تومنه ولی 450 تومن بوده و ضایع شدیم 😐💔

یه بار من رفته بودم میوه فروشی بعد میخواستم از فروشنده بپرسم هویج دارید بعد پرسیدم آقا ببخشید هویچ مارک شیایومی دارین؟🥲🤯 خلاصه مرده یکی زد تو کلش فرار کرد منم دوییدم در خونه•-•😂

من رفتم کتاب بخرم بعد250داشتم از قبل میدونستم قیمتش چنده بعد رفتم مغازه کتاب 150و خورده ای بود 100گذاشتم رو میز فک کردم200گذاشتم گفتم خورد ندارم😶😂....... بعد از یک ساعت که زنه گ ف تازه دوزاریم افتاد😶🎼

یک‌روز‌رفتم‌مانتو‌بخرم‌بعد‌یه‌زنه‌جای‌آینه‌بود‌فکر‌کردم‌مانکنه‌وقتی‌تکون‌خورد‌قلبم‌اومد‌تو‌دهنم🤣😐

با دختر خالم رفته بودیم خرید یکی توی پاساژ خیلی شیبهش بود منم با دختر خالم زیاد شوخی میکنم آب ریختم سرش فهمیدم دختر خالم نیسسس😂😪 هیچی دگ

اومدم کارتو بدم کشید بعد کارتو اومد پس بده گفت بفرمایید منم گفتم نه مرسی مال خودتون 😐 خوبه کارتو گرفتم 😐

چند وقت پیشا یه کفش خریدم یه روزایی انگشت کوچیکه پامو میزد یه روزایی نه نمیدونم چرا😐😹 بعد چند روز بعدش رفتیم یه کفش دیگع بخریم کفشرو پوشیدم فروشنده گفت اندازته؟! گفتم آره ولی میترسم بعدا انگشت کوچیکه پامو بزنه گفت برا چی گفتم اخه اون یکی کفشم یه روزایی انگشتمو میزنه بعد تری زد زیر خنده گفت حتما مشکل انگشتته😐😹🙌🏻

اومدم بگم چسب میخوام گفتم سس میخوام :|

تو مغازه وقتی خریدامو ورداشتم بجای اینکه حساب کنم رفتم بیرون تازه با صدای بلند هم خدافظی کردم😐💔

رفتم مغازه گفت ممنون منم گفتم خواهش میکنم مرسی😐 یه بار هم رفتم لباس بخرم گفت قابل نداره گفتم خواهش میکنم😐 یه بار هم فروشنده گفت بفرمایید گفتم فرماییدم😐

یه بار رفتم گفتم اقا میشه منو بخرید مستقیم از مغازه رفتم بیرون

جوراب نپوشیده بودم بعد پام عرق کرده بود بو میداد بعد خانوم فروشنده لباس پرو کردم خم شد و خلاصه بیخی😔😐

خب یک بار رفتم اسلایم بخرم یک اسلایم برداشتم بعد خریدیمش بعدمن گفتم من اینو نمی خوام و رفتیم که اسلایممو پس بدیم موقع نگاه کردن اسلایم ها گفتم نه همین اسلایمم خوبه بریم😂😂😂😂😂😂

اقا هه گف چ رنگی میخای منم گفتم.بنفش بد فهمیدم با من نبوده..🔫🔪با دوستام رفته بودیم خرید بعد یه فوش ناجور دادم دیدم معلممون تو پروی پشت سرم بوده🔫🔫💔😑واقعا برا خودم متاسفم..

رفته بودم در یک مغازه بجای اینکه بگم یک بطری آب می خواهم گفتم یک لیوان آب میدید 😳

رفته بودیم خرید بعد من کوچیک بودم داشتیم از مغازه ی مرده می رفتیم بیرون بعد من شیشه رو ندیدم یک دفعه محکم رفتم تو شیشه😂

یبار نمیدونم چجوری شده بود که مامانم کارتشو بهم داد گفت هرچی میخوای بخر😐منم با خوشحالی رفتم مغازه کلی خرید کردم بعد اینکه حساب کردم کارتو گرفتم دست خالی رفتم😐💔بعد وسطای کوچه یادم افتاد وسایلمو برنداشتم🤦‍♂️💔

میگم مامان این لباس خوبه👗یه زنه دیگه میگه من مامانتم؟مامانت رفت بیرون🥺😐

یه بار رفتم خرید کنم تموم که شد رفتم حساب کنم زنه گف قابل نداره منم گفتم خواهش میکنم😐🤌من که هیچی زنه خودش خجالت کشید😐😐😐😐💔💔💔💔😂😂😂😂😂😂

رفته بودم اردو یه دستبند از مغازه اونجا خریدم و گرفتم با خوشحالی رفتم بیرون که یهو خانم فروشنده گفت هووووی دختر چرا پولشو ندادی🥴و حسابی تو اون جمعیت ضایع شدم لابد همه فکر کردن دست کجم ولی فقط یادم رفته بود پولشو بدم همین🤣🤣🤣

من داشتم با رفیقم‌تلفنی لحث مبکردم بعد به فروشنده ای که رمز پرسید گفتم به چه ربطی داره رمز کارت من چنده هاااا بعد کلییی بد و بیرا بهش گفتم کارتم‌رو از دستش کشیدم اومدم تو خونه بعدش که به خودم اومدم دبدم چه گندی زدم

رفته بودیم فروشگاه برای آبجی کوچیکم لباس بخریم منم همین طوری داشتم نگاه میکردم که یهو آبجی گفت برو پوست نوشمک منو بنداز سطل آشغال منم با همون لباسی که دستم بود رفتم بیرون و انداختم و درد گیر فروشگاه زد 😐منم اصلا نشنیدم و رفتم 😐😐😐😐ولی بعد اوردم😐

وقتی میرم میگم این چنده بعد میگه فلان تومان 😐😑 بعد میگم برم یه دور بزنم بهس پولش نیست 😂😂

من یه بار پام سر خورد افتادم زمین اون سبد خریدم خورد به یخچال فروشگاه

خواستم میوه بگیرم به جای اینکه بگم فلان کیلو بده گفتم فلان متر بده😐

خودم هیچ وقت هیچ سوتی تو همرم ندادم(حداقل یادم نیست)اما خواهرم… خواهرم اصلا خوراک سوتی هست یه بار از یه لباس فروشی داشتیم میومدیم بیرون خواهرم گفت خیلی خداحافظ😭🔪میخواد بگه خیلی ممنون خداحافظ اشتباهی گفت خیلی خداحافظ😭😭😂😂

رفتم از این پاپیتا بگیرم رفتم حساب کنم قیمتشو مامانم نگا کرد دید 7600 عه بعد ک رفتیم دادیم بعش چند دیقه دقیق دید بعد گفت این 76 هزار تومنه قابل نداره گذاشتم سر جاش جالبش اینجائه ک خودشم نمیدونست 76 هزار تومنه

رفتیم شلوار بخریم فروشنده مرد جوون بود😂 بعد شلوار ابی روشن اورد میخواستم بگم چقدر زقه گفتم چقد جقه😐⚒️

یه مشتری وایساده بود منم فک کردم مغازه داره همرو به اون گفتم بعد مغازه دار از زیر میزاومد بیرون ینی اون موقع خاک بر سرم شده بود🥲

یبار وقتی پنج سالم بود یه اسباب بازی ورداشتم گذاشتم تو سبد مامانم ولی طرف مامانم نبود😐💔