برای این تصویر یک متن بسیار زیبا بنویس بهترین و زیباترین متن برنده است
اتمام مسابقه | 1403/04/11 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
وقتی پیر میشی؛ ناتوان میشی درست مثل وقتی که بچه بودی... نکته اینجاست که جوونی بهترین دوره توعه، طوری زندگی کن که وقتی پیر شدی آرزو نکنی که کاش تو بدن یه بچه ناتوان بودم.
از این سفر کوتاه لذت ببرید. . .
کودکی دو ساله در کالسکه ای راحت نشسته بود و به اسباب بازی های پشت ویترین نگاه می کرد و دلش می خواست.همان زمان،پیر مردی با کمر خرد و پاهای شکسته روی ویلچر نشسته بود و خودش باید ویلچر را به حرکت در می آورد.پیر مرد به پا های سالم مردم نگاه می کرد و #دلش میخواست..❕
کاش پیر میتوانست و جوان میدانست...
میزَنن زَخمُ میکُنن تآرف چَسب زَخمُ؛ انتخابم میکنی ؟♡
عمر انسان میگزرد یه روز انقدر کوچیک و بی تجربه ای که توانایی راه رفتن نداری و یه روز انقدر بزرگ شدی و تجربه داری که نمی تونی راه بری
آن دو هر دو یکی بودند ....
پیرمرد به پسربچه:از این سفر کوتاه لذت ببر!
《آغاز و پایان زندگی در یک قاب》 لحظه ای میفهمی که چقدر آغاز و پایان شبیه همند🖤 زیاد فرصت نداریم💔
گفتم بِدَوَم تا «تو» همه فاصله هارا تا زودتر از واقعه گویم گِله هارا چون آینه پیش تو نشستم که ببینی، در «من» اثر سخت ترین زلزله هارا پر نقش تر از نقش دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره، حوصله هارا
متن از من نیست ولی : میخواستم گریه کنم چون کفش های خوبی نداشتم، ولی بعد مردی رو دیدم که پا نداشت.
مرد کودکی خودش را درون کودک دید.....
اجازه نده هیچکس مانع بشه که کسی دوستت داشته باشه...کرم های ابریشم هیچوقت نمیتونن بفهمن پروانه یعنی چی ! (از کتاب خوب های بد، بد های خوب جلد دوم)
سخت ترین چیز دنیا نه درده نه فقر نه مرگه عشق یک طرفس
حال من حال اسیریست که هنگام فرار؛ یادش افتاد کسی منتظرش نیست،،، نرفت!
ماه امشب قشنگه مگه نه (فقط بعضیا میدنند که این جمله چقدر قشنگه)
شبیه چرخه زندگیه یکم
نباشم
انسان در هزار توی زمان در دنیای کودکی درگیر با شگفتی های زمین میاموزد که چگونه مانند انسان های دیگر باشد . کودکان قدم هایشان را باسنگفرش خیابان آشنا میکنند و این آشنایی تدریجی به کمک صندلی چرخ دارش است. او می نشیند به قدم های دیگران می نگرد تا بیاموزد که چگونه جاده ها را بپیماید. در هزارتوی زمان و در سوی دیگرش یک انسان پیر خسته از سفر در جاده های سرنوشتش ، پاهایش دیگر نای ایستادن و پیمودن را ندارد. او هم بر روی صندلی چرخ دارش نشسته است که با کودکی غرق در دنیای شگفتی برمیخورد. او هم کودک بود
زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کن به زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کن باران را نفس بکش و باد را احساس کن زندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن
زمان مثل رودخونه میگذره... حتی سنگ های جلوش مانع حرکتش نمیشن ...
تو یه انسانی(در واقع این یه فحشه)😪
بی تفاوت باش و رها ! درست مانند دریایی که با پرتاب هیچ خرده سنگی متلاطم نمی شود .
تورا دیدم و حسرت دوباره کودک شدن....تولو دیدم و میقام مث تو بوزورگ شم...حسرت دوباره کنار مادر بودن...میقام هر چی خواستم بخلم...حسرت شادی و خنده....میقام لاه بلم مث تو خودم لو زمین
زندگی که هر موقعه امکان داره به پایان برسه مردن مهم نیست اینکه چجوری بمیری مهمه🙂 خب خودم میدونم چرت و پرته پس بیخیال😂😂
اون پیام نداد،منم پیام ندادم دیگه هیچ وقت با هم حرف نزدیم 🌚✨️
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)