تعریف زندگیت با یه شعر

مولانا چقدر قشنگ گفت: اگه همه جا تاریک بود دوباره بنگر،شاید نور خودت باشی..

دردیسـت‌ بـه‌ جانـم‌ ولـی‌ نیسـت‌ طبیبـی پنهـان‌ شـده‌ در‌ خنـده‌ی‌ مـن‌ بغـض‌ عجیبـی️🥀

من اگر نیکم و اگر بد تو رو سننه

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

در دلم آشوبی برپاست ندانم دلیلش را هیچ گاه کس نداند حال خویش را که در دلم غمی ست برجا گه ندانم نقش این لبخند را که در پشتش فکری ست بی جا درک نکردن این دل را نفهمیدند این غم بی انتها من و این جسم بی جان من می خواهد از تو زندگی را اهم سروده ی خودم و دوستمه 😂 شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست سعدی

بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران میرسد با من خزانی میکند

عر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عرعر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عرعر عرعرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عرعر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عرعر عر عر عر عر عر عر عر عرعر

تو که ندانی کیستم چطور گویی چیستم تو که ندانی چ خواهیمچطور گویی خود خواهم تو که ندانی بختم را چطور گویی خوشبختم تو که ندانی مرا چطور گویی سرم را شاعر ....الا..

من سقوط کردمو ، همه سکوت کردن ... ):

این رباعی های شعر «راز آفرینش» خیام: 🔸ای دل تو به ادراک معما نرسی در نکتهٔ زیرکان دانا نرسی اینجا ز می و جام بهشتی می‌ساز کانجا که بهشت است رسی یا نرسی دل سر حیات اگر کماهی دانست در مرگ هم اسرار الهی دانست امروز که با خودی ندانستی هیچ فردا که ز خود روی چه خواهی دانست🔸 ___و این ۱ بیت از "شکایت پیرزن" پروین اعتصامی: 🔸مزدور خفته را ندهد مزد هیچکس میدان همت است جهان خوابگاه نیست🔸 __ حقیقتش حس می‌کنم آدم مفیدی نیستم و زندگیمو دارم هدر می‌دم،اینا تاحدودی حرفمو میگن. شعر های ایرانی>>>>>>

تو دل یک شهر پر از فاز های منفی راه های مخفی، پر خطر، مار های افعی ایستادی تو چهار راه تردید، درگیری که سکوت کنم و مظلوم تر شم (نه) اجازه بدم همه از روم رد شن یا بشم یه نامرد که با طبیعت خودشو وفق داد با مرگ آدمیت نگو مسئله رو واکنش باز خوب مسلمه هر کنشی واکنش داشت رود بودم، سد شدم روز بودم، شب شدم خوب بودم، رد شدم و بد شدم

این دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای در هیچ مپیچ

اهم اهم هیچ شعری

نه تو آنی که همانی نه من آنم که تو دانی!...

در من بسیاری از چیز ها از بین رفتند که گمان میکردم تا ابد ماندگارند☘🦋

آدما تکرارین خسته از حرفاشون/:

برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و کمی به شادمانی گذران فعلا نیم خیز موندیم تکلیفمون مشخص شه 😅🤣

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود💖 گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود💔

حاصل عمرم سه سخن بیش نبود خام بدم، پخته شدم، سوختم

‌ ماییم کہ بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم... ‌

در بام خانه ها باران شر شر میتازد هر صبح و هر شب همیشه سرسبز مانند بهار

کوووچه هایی شهر پر ولگرده.! دلللل پر درررده شههههر پر مردم پرررر نامرده! آهای خبر دار آهای خبر دار باغ در این تابان یکی سر. به زمین یکی پر از غم یکیییی سر کاررر یکی سرررر بار اهایییی خبرردارررر یکی

جایی بود به نام شادی چیزی به نام دهه هشتادی گوشی های اسباب بازی! خاطراتی با تام و جری! نموند هیچکدوم از این شادی ها شد همه گوشی و تکنولوژی ها نموند دنیا مثل قبل قشنگ.. شد نور گوشی در این ذهن قشنگ همشون شد خاکستر و بس شدم اختاپوسی افسده و بد افسرده ای بدتر از هرکس عصبانی میشوم از هرکس طعم تلخی را چشیدم طعم زجر را چشیدم

اردک تک تک تک اردک اردک تک تک تک 🦆 اردک یا or دک