بدترین حرف....
اتمام مسابقه | 1403/03/01 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
جلو مامانم بلند داد زدم من میدونم بچه چه جوری درست میشه؛/
ابجیم تازه بدنیا اومده بود معلمم بهم گفت مثل خودت خوشگله گفتم بله (ینی اعتماد بنفسم...) دوستم بابابزرگش بستری بود یچیزی شد بعد من گفتم عه مرد؟ :/ حقیقتا از حرف خودم به خودم برخورد به عمم صد بار گفتم عزیزجون مادر جون خاله جون :/ بعد از اینکه معلم دینی ازم درس پرسید اومدم بشینم قمقمه م روی نیمکت جای من بود کلاس هم ساکت بود نشستم بلند گفتم ای کو*نم :)))))تیکه سمت ما کلا منفجر شد
در چارچوب قوانین تستچی نمیباشد🤣
دوستم وقت مشاوره داشت منم باهاش رفتم ک تنها نباشه... بعد داشت باهاش صحبت میکرد نمیذاشت دوستم مشکلشو بیان کنه منم آروم گفتم چقدر چرت و پرت میگه////: شنید،چپ چپ نگا کرد...گف جلسه مشاوره باید خصوصی باشه و یجورایی از اتاق پرتم کرد بیرون با تشکر🙂😂💔
درچارچوبقوانینتستچینیستبخامبگم😂🤝🏻
بدترین حرفم نیست ولی بدترین موقعیتو داشت این حرفم کلاس سوم که بودم بخاطر اینکه معلمم نمره بهم کم داد تو حیاط با دوستم بودم بعد به معلمم گفتم پررو و معلمم پشتم بود🥰😂 بعد آخر سال معلمم به مامانم گفت آوا بهم یه حرف بدی زد ولی نمیگم بعد مامانم اصرار کرد که بگه بعد گفت از خودش بپرس و اومد ازم پرسید و...😂🤦🏻♀️
الفاظ رکیک( ゚ェ゚)
بدترین رو نمیشه اینجا گفت🤝🏻🤝🏻
بچه بودم گفتم من بزرگ شدم با داداشم ازدواج می کنم یکبار پسرخالم گفت برو به داداشت ...... رو بگو رفتم گفتم تازه میفهمم چه فحش چیزی بوده
به قول پایینیا در چارچوب قوانین تست چی نیس ولی خب...... جلو بابام گفتم و تا دو روز نمیتونستم حرف بزنم 😂
داشتم از شدت عصبانیت بدگویی یکیو پیش یکی دیگه میکردم ( میدونم کارم بسیار اشتباه بود ولی خب اره خلاصه )یهو ی حرف ناجور گفتم ک در چارچوب قوانین تستچی نیس😂🤌وقتی برگشتم ک برم طرف پشت سرم بود و داشت لبخند میزد بهم....نمیدونم شنید یا نه ولی فاصلمون کم بود ب نظرم شنید منم ک داشتم جیغ جیغ میکردم بعله!
فکر کنم این مشکل برای همتون به وجود اومده یه بار منو بقل دستیم داشتیم غیبت میکردیم درباره معلم؛ته کلاس میشنستیم فکر نمی کردیم معلم آنقدر به خودش زحمت بده بیاد سرمو چرخوندم دیدم معلم جلومونه داره تکلیف جلوییمونو تصحیح می کنه؛دیگه شنیده بود دیگه🗿🗿🗿
بچه بودم.... توی نمایش بودیم من یه لحظه مامانمو گم کردم دست یه خانم دیگه رو گرفتم فکر کردم مامانمه
داشتم تو کلاس از دوستم زیست میپرسیدم در باره ی شش و اینا بود .. بعد خداستم بگم شش گفتم shاش🤡بعد خودمو دوستم داشتیم پا*ره میشدیم
گفتم...... قوانین تستجی دیگر....
خب مامان دوستم گفت به مامانت سلام برسون منم گفتم همچنین 🙂😐
بگم از سایت پرتم میکنن بیرون مسدود میشم اره.
قوانین تسچی اجازه نمیده:)😂
بهم زدن اینکه دوست صمیمیم بهم گفت توی تمام زندگیم نخواستم فقط سر بار بودی بهش گفتم چقد حالب هم نظریه نگو داشت باهام شوخی میکرد نمیدونستم واقعا نمیدونستم شوخیه جدی گرف
حررف های بد
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)