تاحالا اتفاق عجیبی براتون افتاده؟
اتمام مسابقه | 1403/01/05 |
ظرفیت مسابقه | 40 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
حدود ۸ سالم بود من ۶ سالگی بابا بزرگم رو از دست دادم و خیلیییی دوستش داشتم یه شب داشتم بهش کلی بهش فکر میکردم فردا شبش همه ما بچهای فامیل رفتیم خونه داییم تنها بعد با خونه مامان بزرگم خیلی کم فاصله دارن من و دختر دایی کوچیکم و پسر داییم ک ۴ سالش بود اومدیم بریم خونه مامان بزرگم از خونه ک اومدیم بیرون من روی شیشه ماشینمون بابابزرگمو دیدم ک گفت دختر جان (تیکه کلامش) فقط جیغ میزدمم و دختر داییم هم میگفتش ک دیدم یه سایه ای رد شد😶 اون شب من خواب بابا بزرگمو دیدم بازم😐🐸
من با برادرم که فوت شده حرف میزنم چون میتونم بعضی از روح ها رو ببینم ...
خونه ما دو طبقه هست طبقه اولش عمم اینا طبقه دومش ما اسم دختر عمو ستین طبقه ای هم بالی خونه ما هست (سر پشت بوم) که اتاق من و ستینه یه شب خواب دیدم دوستم بهم گفته که یه فیلم از خونتون بفرست من و ستین هم تنها بودیم تو خونه من هم رفتم کامل فیلم گرفتم تا وقتی که رسیدیم به بالای پشت بوم خونه من و ستین ادامش رو بیا پایین تو کامنت میگم
یه بار خوابیده بودم بعد داشتم خواب می دیدم )من همیشه چشمام رو باز بسته کنم خواب ادامه داره )یعد تو خوابم خواهرم بیدارم کرد منم چشمام رو باز کردم فکر کردم رفته حاضر شدم فهمیدم اون نگفته بود🧐
اینک همه ازم متنفر بودن یهو یادم اومدمن کیپاپ دارم
یه بار تو خونه تنها بودم بعدش سگم رفت. رو مبل دراز کشید منم رفتم تو اتاقم دیدم تو اتاقمه و روی مبل دیگه چیزی نبود
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)