بهترین کتابی که خوندید

تهران کوچه اشباح

کای کتاب خوندم کدومو بگم؟ کتابخانه نیمه شب،بادام،دختر پرتغالی،دختری که ماه را نوشید، شازده‌کوچولو، دریاچه مخفی،آن سوی آبی بیکران،سفر به انتهای دنیا،غرور و تعصب( البته اینو نخوندم قراره بخرم) و....

هردو در نهایت میمیرند

هری پاترررررررررررررررررررررررررررررررررررررر💙💙💙💙💙💙💙💙

تام گیتس،خاطرات بچه چلمن،قلبه ای در آینه

شازده کوچولو ، بادام :)

خاطرات بچه چلمن

یک شب فاصله

اوقات خوش ما. داستانی درباره عشق عمیق بین دختری افسرده یوجونگ و زندانی اعدامی یانسو. یانسو در اخرین نامه‌ی خود به یوجونگ نوشت: شاید این اخرین بهار زندگی ام باشد. اما نمی‌توانم به این فکر نکنم که شاید هم اولین بهار زندگی ام باشد. یانسو قرار بود اعدام شود اما بعد از دیدن یوجونگ شادی را حس کرده بود و فکر میکرد ورود یوجونگ به زندگی‌اش اولین بهار اوست. اما اولین ها، گاهی اخرین اند. و در همان بهار رد طناب دور گردن یانسو از چشمان یوجونگ پایین ریخت.

کتابخانه نیمه شب ، مغازه جادویی ، تابستان با جسپر