کار هایی که همه تو بچگی کردیم

شیر خوردیم:یعنی همه اینکارو بدون استثنا انجام دادن🎀😂🤭

فکر میکردم چطوری نور یخچال خاموش میشه یک بار بچه بودم رفتم توی یخچال بعد به بچه فامیل گفتم درو ببند بعد بست و گفت دیگه بیرون نمیای بعد مامانم سراغم گرفت ترانه کجاست گفت اتاقه تا فردا اونجا موندم بعد مامانم در یخچال باز کرد منو دید اینجوری نجات پیدا کردم😐💔

برعکس از سر سره بالا میرفتیم

پاک کنامونو نقاشی میکردیم 😊😊😊😊

بچگی نکردن تو بچگی:))

پاک کن رو سوراخ سوراخ میکردم ( تا همین یک ماه پیش ) 😂 فکر میکردم معلم ها واقعا تو خونمون دوربین گذاشتن و همیشه برام سوال بود که چجوری 😁😁 کلید لامپ رو بین خاموش و روشن نگه میداشتم 😁😁 در یخچال رو به امید اینکه چیزی توش باشه هنوز که تا هنوزه باز و بسته می‌کنم 😁 همیشه برام سوال بود لامپ یخچال چطوری خاموش و روشن میشه 😂 درو تو حالت نیمه بسته نگه میداشتم 😂😂 و….

با در بطری آب خوردن تلاش برای دیدن خاموش شدن چراغ یخچال(من کردم) فرو کردن مداد توی پاکن چسب ریختن روی دستامون(خدایی خیلی حال میداد) ادای شخصیت هارو در آوردن و...

هعی😔😔😔

زدن زنگ همسایه ها و الفرارررررر🤣🤣🤣 اگه اینکارو کردی لایک کننن

جویدن سر مداد یا خودکار

دیدن روشن موندن چراغ یخچال😑

... خوردن حشره؟...

نگه داشتن پریز وسطش پا ها مون رو شبیه کفش پاشنه بلند می کردیم راه می رفتیم کف دست مون چسب راضی می ریختیم بعد می کندیم با این روکش حباب دار دور وسایل تق تق می ترکونیدم شون چیپس و پفک رو له می کردیم پلاستیک می پوشیدیم رو فرش ها سر می خوردیم 🙃🥺

زدن چسب رازی به دست

ریختن چسب رازی رو دستمون

چسب رازی رو می‌ریختیم کف دستمون بعد که خشک شد از روی دستمون می‌کَندیمشون یه کیف خاصی هم می‌داد 😂🤣

والا بچه های الان که کلا گوشی دارن😐😐

چسب نواری میزدم رو دستم تا اپلاسیون کنم🗿 بگین که تنها نیستم🗿💔... لایک شم :)؟

سوراخ کردن پاک کن

ریختن چسب رازی کف دست بعد این که خشک میشد درش می‌آوردیم خیلی کیف میداد دراز کشیدن و خوردن آب که آخرش پدرمون درمیومد

توی بچگی چسب رو رو دست میچسبوندم و میرفتم میشستم

کاپشن مونو می‌دادیم بالا

نگه داشتن پریز وسطش پا ها مون رو شبیه کفش پاشنه بلند می کردیم راه می رفتیم کف دست مون چسب راضی می ریختیم بعد می کندیم با این روکش حباب دار دور وسایل تق تق می ترکونیدم شون چیپس و پفک رو له می کردیم پلاستیک می پوشیدیم رو فرش ها سر می خوردیم 🙃

ساخت سرسره(باهرچی که دم دستمون بود)

کارای خلاف انجام میدادم بعضی از سرامیکا که مربعی شکلن رو اگه میپردم رو خط میباختم مشقا آجیم رو پاره میکردم