فکر کن میخوای یه کتاب برای کسی که ازش متنفری بنویسی اسم کتاب چی بوده؟ نقش تو ،تو کتاب چی بوده؟ نقش اون فرد چطور؟ و آخرین چیزی که مینوشتی چی بود؟ راستی بهم بگو اون شحص کیه؟
اتمام مسابقه | 1402/12/08 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
اسم : زندگیه غم نقش من : اصلی نقش اون : اول اصلیه ولی بعدا فرعی میشه جمله آخر : دلم می خواد داد بزنم ، توی گوشت فریاد بزنم ، من صبور بودم ، تو کور بودی اون شخص : تقریبا همه 🙂
خیلی دلم میخواد شرکت کنم ولی از کسی متنفر نیستم 😁
هری پاتر من هری پاتر اون امبریج اون شخص هم اسمش اتنا هست
فیک فرند اسم همهی دوستای فیکم و کاراشون و جملهی آخر : میدونستم فیکین
اسمش هلنه اینو گفتم چون یه عالمه هلن تو ایران هس لطفا اگه کسی اسمش هلنه ناراحت نشه حالا داستان مثلا اون یه دختری که تو یه روستا زندگی میکنه منم همسایه شم بعد یه روز ازم کمک میخواد چون برادر کوچیکش مریض شده و زمستونم هست بعد من برادرشو از مردن نجات میدم.بعد یه شب میره جنگل آب بیاره یه گرگ بهش حمله میکنه و زخمی میشه منم بهش کمک میکنم ولی یه روز آتیش سوزی میشه و منم تو خونه گیر افتادم بعد صداش میزنم و صدامو میشنو اما کمک نمیکنه ولم میکنه و منم میمیرم😶
اسم دوستی نقش من که همون اصلی نقش دوستم هم اصلی آخرین جمله : با کسی دوست بشین که تورو بخاطر خودت میخواد. اون شخص: اسمش فرنازه
نام کتاب: اجبار بی معنی نقش من:کسی مجبور بوده موافقت کنه و فقط وقتی چشم اونو دور میدیده نفس راحت میکشده و همون کسی که در برابر اجبار های بی معنی و فحش ها و توهین ها و تمسخر های اون بالاخره ایستاده و شکستش داده نقش اون:یک عدد روانی که به دنبال اجبار کردن دیگران به موافقت با خودش است و همش زور میگه آخر کتاب:سپس او با خجالت تمام و بدون غرور همیشگی اش به خانه برگشت و دگر هیچ کس را مسخره نکرد و زور نگفت و جرعت نگاه کردن به مرا نداشت. اون فرد همسرویسیمه
معنای تنفر نقشم ویلن اما در اصل یه الهه
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)