بدترین و خنده دار ترین و یا جالب ترین سوتی که دادین و بگید ببینم مال چهکسی بهترههه😂😃 و بهترین سوتیو به عنوان برنده انتخاب میکنم
اتمام مسابقه | 1402/12/05 |
ظرفیت مسابقه | 30 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | توسط سازنده مسابقه |
خب والا رفتم خونه دوستم داشتم ب مامانش کمک میکردم بابابزرگش گفت خیلی خانمی دختر(آرهه😐)منم هول شدم خواستم قلمبه سلمبه جواب بدم ب چشم بیام مثلا گفتم خانمی از خودتونه...😐👊👊
موقعی که کوچک بودم به بابام میگفتم عمه🌚
وسط جمع فامیل کوه رو گفتم گوه🙂، اگه دلت واسم سوخت لایک کن
سلام خوبی امیدوارم مال من رو انتخاب کنی چون امروز تولدمه🥺 تو امتحان نوبت اول فارسی دلوار رو نوشتم الویه رفتم به خانم گفتم خانم غش کرد از خنده🤣 رفتم تو کلاس پسر خالم که مجازی بود گفتم اولین دانش اموز صورتی هست دومی بنفشه سومی نداره چهارمی کلاغه بعد دیدم میکروفن ام باز بود 🙁
یه بار داشتم قربون صدقه ی شوگا تو موزیک ویدیو Amigdala میرفتم یهو دیدم خالم داره نگام میکنه😐 بعد خالم به مامانم گفت بیا بچت خل شده بعد مامانمم به خالم گفت: ابجی ولش کن شوگا داماد ایندمه🤣🤣
بدترین سوتیم اینه که سوتیام یادم نمیاد
داشتم قربون صدقه ی کراشم میرفتم پیش یکی ا دوستام(کراشم میدونه روش ک بقیه بش گفتن)بعد دیدم پشتمه!!:))))
یادمه ی بار با دوستام رفته بودیم بیرون بعد برف باریده بود وسط خیابون سر خوردن و افتادم واقعا خجالت کشیدم همه داشتن نگاه میکردن🙈🙈🙈🙈
اومدم به کراشم اعتراف کنم عاشقشم مامانم اومد تو مچمو گرفتXDDD
سر کلاس آنلاین میکروفونم باز بود و خواهرم با اینترنت خونه فیلم دانلود میکرد و نت ضعیف بود حواسم نبود داد زدم پدرسگ از نت بیا بیرون بعد دیدم میکروفونم باز بوده .😂😂😂 یک بار سوار ماشین یکی شدم و فکر کردم اسنپ هست بهش میگفتم عمو شوخی نکن برو بعد فهمیدم مرده برای کاری اومدن بوده اونجا و اسنپ نیست 😐😐😐😐
داشتیم با خانواده مافیا بازی میکردیم بعد من مافیا بودم و زدم مامانمو کشتم شب بعد که مامانم رفته بود بیرون، وقتی بیدار شدم یه دفعه دیدم داره بهم نگاه میکنه و بعد به گرداننده گفتم که بابا این که بیداره!الان باید خواب باشه(مامان از بازی رفته بود بیرون) و بله دیگه
خب ،ی سوپر مارکتی هست نزدیک کلاس ریاضیم..من قبلاً از کلاس زبان برگشته بودم،خیلی با فیس افاده رفتم تو سوپر مارکت دوتا چیپس برداشتن گذاشتم جلو آقاهه،آقاهه هم گذاشتشون تو نایلون و اینا،بعد من دستمو کردم تو کیفم کارتمو دربیارم.هعی...کارتم نبود.به آقاهه گفتم تموم ببخشید کارتمو نیاوردم بعد آقاهه هم با اخم چیپسارو کوبید رو میز و منم صحنه رو ترک کردم.اون اتفاق پارسال افتاده بود...هفته ی پیش دوباره رفتم اون سوپر مارکت خرید کنم،گذاشتمشون جلو آقاهه و دستمو کردم تو کیفمو خب بعدش فرار کردمو دیگه از اونجا رد
خیلی زیاد به خانم معلم گفتم مامان یه دوستم فهش دادم😐 یکبار جلوی همه مردم با کله خوردم زمین 😂😐💔
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
سخت شد 😉