بدترین سوتی تون چی بوده
اتمام مسابقه | 1402/12/03 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
چیزی یادم نمیاد فقط اینو یادمه که کلاس سوم بودم به معلم با صدای بلند گفتم مامان😂😂😂
یه بار سوار مینی بوس بودیم ، معلم میخواست شماره راننده رو بزنه برای برگشت هماهنگ کنه . روی شیشه اسم و شمارشو زده بودن راننده . منم داشتم میخوندم بنده خدا اسمش جلیل علیزاده بود بلند خوندم علیل جلیزاده بعد دیدم زشت شد گفتم درستش کنم دوباره خوندم بازم همونجور خوندم . دیگه ترکیده بودن بچه ها . فقط معذرت خواهی میکردم🤣
روی صحنه اجرای شاهنامه داشتم. با کلی تماشاچی و... بعد متنی که حفظ کرده بودم رو سر صحنه یادم رف...🤕
مامان بابام در هنگام رل زدن مچمو گرفتن
به معلم کلاس ۵ ام گفتم مامان😑
به جای شوهرت گفتم زنت
کلاس ها مجازی بود پسر خالم سر کلاس رفت اب بخوره منم رفتم تو گروه درسی شون نمی دونم چرا نوشتم اولی صورتیه دومی بنفشه سومی نداره چهارمین کلاغه یکبار دیگه هم تو امتحان فارسی دلوار رو نوشتم الویه 🤣🤣🤣🤣
این سوتی رو عین چی یادمه کلاس اول روز اولی که رفته بودم سر صف ناظم مون گفت کیا قرآن بلدن بیان بخونن بعد من و دو نفر دیگه رفتیم اون دوتا خواندن نوبت من که شد یه جارو اشتباه خواندم بعد خودم رو به غش کردن زدم آره دیگه اون سال کل دانش آموزان با ماماناشون بهم میخندیدن🤣🤣😂
بچه که بودم با بابام و چند تا از دوستاش رفته بودیم باغ بعد من رفتم پیش یکی از مردا داشتم پایین رو نگاه میکردم و از کفششون تشخیص می دادم یکی رو بغل کردم بعد دیدم دوست بابام بوده نه خود بابام 😐😐😐😐😐😐
کلاس زبانم آنلاین بود،بعد من شروع کردم به فحاشی درمورد معلم زبانمون.نگو میکروفونم هم باز بوده...صدام رفت و دیگه....هعی
یه بار تو مغازه یکی از فامیلامون بودیم به یه قوطی دست زدم کل انرژی زاهایی که پشتش بودن ریختن و شکستن
فک نکنم کسی سوتیشو بگه چون خیلی خراب بوده از جمله خودم هعیییی
مهد کودک بووم بعد با بچه ها رفته بودیم اردو بعد برگشتن من خوابم برد بعد همه پیاده شدن من تو اتوبوس جا موندم (فقط دستم به اون کسی که کنارم بود برسه)
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
منم یه بار داشتم تو شهر بازی بسکتبال بازی میکردم بعد توپه خورد تو سره یه خانومه بعد خانومه بهم کلی فحش داد منم هی میخندیدم و معذرت خواهی میکردم😅
😁😁😁😁😁🤣🤣🤣
مال همین دیروز بود😂
به خودمو همه جد و آبادم فحش داد خانومه😅😂🥲
🤣🤣🤣 با چسب دور دهن شو میبندی🤣🤣
👌🏻😂🤣🤣🤣
یه سوتی دیگه: سال پیش اونموقع که مدرسه ها رو بمب میزدن تو مدرسمون کود ریختن پا درختا بعد ما همه مون فکر کردیم بمب زدن
بعد نه تنها فهمیدیم کود ریختن بلکه فهمیدیم من از شدت استرس امتحان با چند نفر دیگه گو. zیدیم😅😅😂😂🤣🤣🤣
افرین 🤣🤣