عجیب ترین فانتزی که داری

رویا پردازی البته بعضی وقتا هم وقتی میفهمم دنیای خیالی ذهنم وجود نداره و دارم وقت تلف میکنم حس بدی دارم. شاید تو هر ساعت من ۲۰ دقیقه تو خیال و اینا باشم شایدم بیشتر مگه خواب باشم

بشدتتتت مودیییی بببببببہ شدتتتتتت مودییییی بعدش اینکہ عصبانی شدم میام با دلیل ھای الکی ماس مالی میکنم😂👍🏻 لایکککک؟؟

منو بدزدن و رئیس مافیا که خیلی خوشگله عاشقم شه:))

اول از همه علاقم به گوشی و هر چی توشه همه به خصوص مامانمو متعجب کرده دوم اینکه علاقه عجیبی به بازی بازی کردن با موهام دارم که آخر سر اکثرشون کنده میشن و بعد یه مدت جلوی سرم همچین کم پشت دیده میشه سوم اینکه با سن ۱۸ سال طرفدار یه کارتونیم که الان دیگه طرفداراش فعالیت نمی کنن ولی قبلا تو تستچی فعالیتشون بیشتر بود(فک کنم بعضیا گرفتن کدوم کارتونو میگم)

من روانیم😁💔😂 میشینم فیلم غمگین نگاه میکنم و دوستم همینجوری که من دارم با فیلم زار میزنم نگام میکنه میگه دیونه ای واقعا! بعد یه روز با داداشم فیلم چاکی میدیدیم داشت آدم م.ی.ک.ش.ت منم داشتم باهاش میخندیدم انقد خندیدم که اشکم در اومد بعد داداشم داشت با وح.ش.ت نگام میکرد میگفت روانیییی😂😂😂😂 من علاقه ی زیادی به دیدن ک.ش.ت.ن و اینا علاقه ندارم فقط خواستم اینو بگویم😪😐

فانتزی من عجیب نیست اما دوست داشتم زمان رو می تونستم کنترل کنم و زمان رو به آینده یا گذشته ببرم

حالا بقیه درموردش نمیدونن ولی فانتزی من اینه بالاخره یه روز میرم پیش یه مافیا😂و مثل رمان ها ادامه میدم...

برم تو بدن یه دختر کره ای پولدار خانواده خفن که یه داداش بزرگتر داره و با بی تی اس و بلک پینک پنهانی رفیقه

اینکه مستقل زندگی کنم و ازدواج نکنم و کارم تو ژاپن باشه و اونجا فوق تخصص جراحی مغزواعصاب بشم و یه بچه ی بی سرپرست رواز بهزیستی بگیرم و نذارم هیچ نیازی براش بمونه و براش مادری کنم و توی زندگیم از هیچ کسی اطاعت نکنم و ازاد باشم و مایه افتخار خانواده ام

ماه سرخ بشه من گومیهو

شاید باورتون نشه ولی من وقتی بچه بودم یکی از فانتزی هام این بود که یه برادر ناتنی داشته باشم که ۳ سال از خودم بزرگتر بلشه🤣تازه اسمم براش انتخاب کرده بودم😂یادم میوفته از خودم خجالت میکشم