خنده دار ترین خاطرتو بگووو🤣😂
اتمام مسابقه | 1402/10/10 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
خاطره من مربوط به این عکس من این عکس رو دیدم بعد دیدم روش مو هست زیرش هم یک متن طولانی نوشته بود من اون متن رو خواستم بخوانم بعد مو رو بردارم خلاصه خواندم بعد رفتم رو عکس سه ساعت فوت کردم فوت کردم بعد دیدم مال خود عکسه این عکس چیز خوبی برای سرکار جذاشتن
یبار مامانم گفت بیا شیرینی گز بخور. گفتم : چی مامان گچ؟ مامانم گفت : نه تخت پاک کن جررررررر حالا این یه نمونه بود مامان من اکثر اوقات انقدر منو میخندونه که قش میکنم. کلا خوش میگذره با مامانم.
ی دعوای الکی داشتم با دوستم میکردم تو مدرسه رو نیمکت نشسته بودیم منم گفتم برو دیگه هلش دادم ی بالانس زد از رو نیمکت افتاد پایین چیزیشم نشد ولی بعدش از خنده مردیم😅
خنده دار ترین خاطره ی خواهرم .. « با قریبه اینگلیسی حرف زدم » اخع بچه به این کوچولویی چه توقعی دارین ازش ؟
وقتی بابام بچه بوده یه دیوونه هه بوده به اسم علی دیوونه بعد یبار با دوستش داشت میرفت مدرسه ،اون علی دیوونه هرو دیدن.دوست بابام گفت فرار کن!بابام گفت بزار از کنارش رد بشیم ببینیم میخواد چیکار کنه!داشتن رد میشدن که یهو اون علی دیوونه هه میزنه تو سر بابام بعد هم بابام هم دوستش فرار میکنن🤣
یکی از دوستان نمکم اسمش یسناعه (این اتفاق که میگم تا حالا هزار بار افتاده) یبار داشتیم تو راهرو مدرسه راه میرفتیم بعد یسنا خواست گانگستر بازی در بیاره یهو شیرجه زد بعد دو ثانیه بعدش پخش زمین شده بود من و حسنا غش کرده بودیم از خنده
به بار داشتم میخندیم نصف شب تو تخت خوابم از خنده یادم رفت وانمود میکنم خوابم داد زدم عررررررررر مامانم گفت خواب خر دیدی؟؟؟؟🤣🤣🤣🤣
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)