ناظر جون هرکی دوس داری رد نکن
اتمام مسابقه | 1402/10/06 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
شب بود و همه خواب بودند من هم بیدار شدم دیدم چراغ دستشویی روشن شده رفتم توی دستشویی دیدم بابام تو دستشویی بوده😁😁😁 لایک کنننن❤️
یک بار تو خونه تنها بودم داشتم آهنگ گوش می دادم و مشق می نوشتم که یه دفعه صدای یه نفر اومد که داره با دهنش صدا در میاره خلاصه از پشت میز تحریم پریدم رو تختم و تا مامانم بیاد گوشم رو گرفته بودم داشتم به در نگاه می کردم😳😳😳😱
تازه اومده بودیم خونه جدید من و بابام تو خونه جدیدمون بودیم و خونه خالی بود من اومدم آشپزخونه آب بخورم هنوز لامپ هامون را وصل نکرده بودیم دیدم رو توری پر از جای دست خ*ونی هست و پشت پنجره ی گربه بهم زل زده تازه بدیش اینه بابام طبقه بالا خواب بود و ساعت ۴ صبح بود و منم قبلش ی جا خونده بودم ارواح از ساعت ۳ تا ۵ صبح بیدار میشن آره خلاصه خیلی ترسیده بودم و دویدم رفتم بالا پیش بابام فرداش دیدم اون اثر دست ها کار بچه قبلی کسی بوده که قبل ما تو این خونه بوه که با گواش قرمز رو توری کشیده شده بوده😂💔
یه شب وقتی 4 سالم بود یه جن دیدم که دراز کو سیاه بود و با چشمای قرمز داشت نگام میکرد
زندگی یه اتفاق ترسناکه خدش بب🖤🗿
کلاس سوم بودم ساعت ۲ شب فکر کنم بود من و مامانم و آجی کوچیکم بیدار بودیم اونا تو آشپز خونه بودن من تو هال(درست نوشتم؟)ما تو هالمون پنجره هست توی اِیوانمون هم وسیله گذاشته بودیم بعد یهو انگار دیدم یه چیزی از جلو وسیله های ایوانمون رد شد مطمئنم اون یه روح بود خلاصه حس میکنم روح پدر بزرگم بود چون اون موقع فوت کرده بود. خیلی ترسناک نی میدونم به روم نیارین.
ساعت ۴ صب بود تو گوشیم بودم دیدم ی چیز سیاه دارع میاد سمتم دیدم بابامه:))))
همین دیشب ساعت ۲یا ۳ بود خوب یادم نیست (چراق ها خاموش بود)روی مبل دراز کشیده بودم سرم تو گوشی بود یه دفعه سردم شد یه دفعه دیدم یه چی سفید رنگ شبیه آدم بود سایه بود از تو راه رو رد شد رفتم چک کردم چیزی نبود دوباره رفتم سر گوشی که متوجه شدم همون سایه رو به روم ایستاده ولی تا بهش نگاه کردم ناپدید شد
همینالاننن....الان ساعت پنج صبحه و از دیوار یه صداهایی میاد.....جیغغغ
میدونم زیاد ترسناک نیست ولی میگم همین چند وقت پیش بود توی خونه تنها بودم هی احساس میکردم یکی بهم زل زده اهمیت ندادم توی اتاقم بودم یه صدای امد لیوان مسی که داریم افتاد بود من برای اینکه فراموش کنم رفتم نشستم انیمه دیدم (-_-)
یه بار خواب دیدم توی یه جنگل تاریکم بعد کلی جن دور و برمه بعد از خواب پردیم از تختم افتادم پایین سرمو بالا کردم دیدم یه چیز سیاه دیدم که داره میاد سمتم چندباره پلک زدم درست نشد رفتم سمتش یه دفه سرما احساس کردم پلک زدم دیدم نیس یا توهم زده بودم یا شاید جن بوده ولی تاصبح خوابم نبرد
یه بار که همام بودم داشتم میومدم بیرون دیدم خون رو زمینه ولی آخرش معاوم شد درین خون دماق شده بود
رفته بودم از بخورم لامپ چراغی که درست کرده بودم کنده شد نفهمیدم چرا؟
خونه بالایمون اسباب کشی کردن و خالیه اما شبا صدای راه رفتن و دویدن میاد و الان هم یکی محک پاشو کوبوند با اینکه خالیه :)))))))))))
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)