بچه ها خوش اومدین به این مسابقه ازتون میخوام ضایع ترین خاطره ای که داشتید رو بگید:)
اتمام مسابقه | 1402/08/25 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
یه بار صب بیدار شدم، کلا تو خواب و بیداری بودم و مامانمم کنارم بود. میگم: مامانییی، دیشب خواب دیدم کنار جی... که میفهمم دارم چه زری میزنم و به جاش اشم خواهرمو میارم: خواب دیدم دیشب کنار لیانا خوابیده بودم. بدترینش همینه، یه بارم به معلم مطالعاتم که آقاعه گفتم مامان🤡
کلاس اول همه شیرینی و گل آورده بودن ،ماملنمم میخواست بهم یه شاخه گل بدن ببرم ولی من اصرار کردم و عروسک بردم🧸، بعد ها پشیمون شدم که چرا به حرف مامانم گوش ندادم🥲
همین دیروز اینا با دختر خالم داشتیم میرفتیم لوتوس مال که یهو به آشنا دیدیم برای اینکه ضایع نشه من بهش نگاه کردم گفتم سروناز چقدر خوشگل شدی 🤣اونم از بقلمون رد شد خدا رو شکر بخیر گذشت
بدتر از اینکه با سر رفتم تو معلم کار و فناوریمون؟ تازه بد ترینشم این بود که من سه جلسه پشت سر هم نرفته بودم سر کلاسش فک کنم اگ وسط مدرسه نبودیم مرا به دیار باقی میفرستاد
همه ی کارام جوکه داداچچچ😂😂
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)