داستان دوست شدنتون با بهترین دوستتون تعریف کنید

تو یه گپ ایپاپ توی سروش اشنا شدیم و رابطمون فقط در حد همکار بودیم بعد یه مدت خیلی طولانی اف زد من نگرانش شدم چون شرایط روحی خوبی نداشت بعد یه مدت داشتم میگشتم دیدم که انلاینه بهش پیام دادم و گفتم که نگرانش بودم سریع باهم گرم گرفتیم بعد پرسید mbti م چیه گفتم intpگفت منم infpعم تایپامون سولمیت همن بعدش دیگه خلاصه از اون روز به بعد هر روز با هم حرف میزنیم الان من entp عم و اون هنوز infp و واقعا خوشحالم که کسی مثل اون وارد زندگیم شد:♡)

باورت میشه هیچ دوستی ندارم ؟؟ 💔

من توی کلاس تابستونه آشنا شدم اول باهم دشمن و رقیب درسی بودیم یعنی سایه ی هم رو با تیر میزدیم آنقدر هر دوتامون درس خون بودیم بهمون میگفتن درس خون های اعظم دیگه هیچی یه روز خانم گفت با من چراغ ها رو خاموش میکنم شما ها باید بهترین دوستتون رو پیدا کنید دیگه هیچی من اون همو بوسیدیم دیگه هیچی باهم دوست شدیم ولی هنوز هم رقیب درسی هستیم

تو مسافرت لب دریا هرمزگان خاک بازی کردیم با ۱۲و ۱۱ سال سن مسخره کنی میم میشی برار