خاطرات بد مدرسه تونو بگین

یه بار حوصلمون سر رفته بود بچه بودیم یکی از کفشامونو لق کردیم با پا پرتش میکردیم بعد لی لی میرفتیم میاوردیم یه بار پرت کردم خورد به ناظم وای حاجی..

ی بار کلاس اول بودم دست ی دختر کلاس سومی گاز گرفتم..رفت ناظم و آورد و اینا بعدش ناظم کلی منو دعوا کرد بعدش هم منو بردن تو کلاسِ کلاس سومی ها پیش معلمشون..اونم منو دعوا کرد و وقتی کلاس سوم شدم همون معلمم شد😔🤣

اولین روز مدرسه بود :-: هوا خیلی خیلیییی گرم بود و منم آدمی بودکه به شدت از گرما حالم بد میشد هیچی خلاصه سر صف مدرسه نزدیک بود حالم بد بشه .. بعد رفتم داخل کلاس ، انقد حالم بد بود که نمیتونستم خوب جایی رو ببینم بعد حالم بهم خورد و تا آبخوری مدرسه که تو حیاط دویدم و همینجور بالا میاوردم 😮‍💨 بعدش مامانم اومد دنبالم و رفتم خونه و بدش لباسمو شست و خشک کرد و برگشتم مدرسه ://// آره خلاصش همین بود ._‌.

بچه بودیم رفتم گفتم میخوام برم دستشویی بعد فرار کردم هوا سرد بعد بازی کردم سرما بهم خورد دستشوییم گرفت بعد ناظم اومد گفت برو توی کلاس منم با دستشویی رفتم

یه بار منو دوستم داشتیم حرف میزدیم یه چیز خندار گفت معلم گفت: چه چیز خنداریه بگو مام بخندیم