سمی ترین

من خواب دیدم پرستار داداشم سر داشم رو بریده گذاشته تو کابینت داروخونه😐😑 من کلا با سر داداشم مشکل دارم چون یبارم تو قلعه بادی پیداش کردم😂😂😂

ع.ر.و.س.ی من و ولدمورت جان که در حیاط مدرسمون برگزار شد

تو شهر از دست یه عده معتاد فرار میکردم ، رفتم پشت یه درخت مخفی شدم یکی شون بهم رسید یه دفعه نگا کردم دیدم شلوار پام نیست.

یک سیب زمینی سرخ کرده با جعبش داشت دنبالم میکرد

سوار خر شرک شدم باهاش ناهار خوردم

داشتم پیتزا با طعم هری پاتر با هر قسمت می دیدم