خبب اینجا خاطرات بد مدرسه اتون رو بگید یکم حال کنیم
اتمام مسابقه | 1402/06/14 |
ظرفیت مسابقه | 20 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
چون پارسال همیشه تو مدرسه ماسک میزدم و یه لحظه هم پایین نمیکشیدم بچه ها ی کلاسمون زنگ ورزش ریختن سرم و ماسکمو در اوردن (یعنی از صورت کشیدن که خیلی درد داشت) بعد من واقعا ترسیده بودم چون فکر میکردم خیلی زشتم دستمو گرفتم جلوی صورتم بدو بدو رفتم دفتر که ماسک بگیرم ناظمم بهم گفت تو چرا همش ماسک میزنی؟ بهت نمیدیم و من واقعا نمیدوستم باید چیکار کنم که توی راهرو اون بچه کلاسمون که الکی با من لح بود ذو دیدم که دستش یه ماسکه،دوبرابر پول ماسکو دادم تا ازش خریدم ...خیلی خودمو به خاطرش کوچیک کردم و از بابت
مدرسه خودش یه خاطره بد از کودکی و نوجوانیه😑
متنفرم از جمله خانوم مقعنه اس نه شالگردن یعنی توی مدرسه ای که همه دخترن هم؟؟ و توی ابتدایی بعد از ۶ سال بالاخره با اکیپم تو یه کلاس افتادیم حالا معلم لج کرد هر کدوممون رو روی میز جداگونه گذاشت یبارم دوستم که آرمی بود توی مدرسه عکس بی تی اس رو داد به من داشتم نگاه میکرد دیدیم یا حضرت عباس ناظم پیشم وایساده نفهمیدم چی شد هول شدم گفتم (خانم گه خوردم مال اونه ) هیچی نگف خندید گف صف رو پر کن 🚶♀️ رفتم دوستم تا حد مرگ زدم 🤝😂
یکی هلم داد از پله ها افتادم دستم شکست
ه بار سر اینکه یکی از هم کلاسیام بهم تهمت زده بود که مامانم پارتی داره رفتم به مدیر گفتم اونم گفت صداش کن بیاد و اون دخترم یه بست فرند داشت که داشت از تو پنجره مدیر که رو به حیاطه فضولی میکرد که مدیر کلا پشتتش به اون بود بعد یه لحظه نگا انداخت و اونو دید و گفت به اون یکی هم بگو بیاد بعدم رفتم صداش کردم مدیر مدرسه هم گفت من مگه بیکارم بخ این مسائل رسیدگی کنم کلی کار دارم بعدم از هر سه مون تعهد گرفت😑 حتی خودشم تعهد امضا کرد(خود مدیر) بعد گفت همو الان بغل کنید و آشتی کنید😑😑😑😂 ماهم آشتی کردیم
موقع تقلب معلم ریاضی گیرت بیاره اونم تو امتحان هندسه😖😖😪😫😭 صفر گرفتم امتحانو (بخیل☹)
مدرسه رفتن اینم خاطره ی بد🥲🥲💔
یکی از دوستام که خیلی دوستش داشتم یک روز که تو مدرسه بودیم داشتیم از پله ها می رفتیم پایین که نمی دونم چی شد پاش سر خورد از چند تا پله افتاد و سرش شکست💔و همه فکر می کردن من هولش دادم!!!تا اینکه دوربین هارو چک کردن و فهمیدن تقصیر من نبوده😐
خب دوتا هست: یبار اول بودم یه کلاس دومی هلم داد با سر رفتم تو پله ابروم پاره شد رفتم جراحی پلاستیک کردم تو اون سن:) بعدشم کلاس پنجم:نقاشیم سر امتحان اجتماعی زیر میزم بود معلمه چون از من بدش میومد الکی رفت به همه گفت تقلب کردی و مجبورم کرد جلوی کلاس بگم من گه خوردم غلط کردم تقلب کردم ،منی که شاگرد اول بودمو ،گفت اگه نه نیاز به تلاش بهم میده
کلاس ۶م بودم، یه داستانی اون موقع مینوشتم (همینجوری دلبخواهی، تو تستچی نمیذاشتمش) بعد چون تو خونه همش تو گوشی بودم، تو مدرسه مینوشتمش، زنگ تفریح، غرق نوشتن بودم که نفهمیدم زنگ خورد،ناظممون اومد منو کشید برد تو دفتر که چرا سر صف نرفتی؟ بعد تا میخواستم بگم یهو میگفت «نه چرا نرفتی؟» (خ بذا بگم😐) بعد داستانمو کشید از دستم و برد تو دفتر💔...ولی خداروشکر معلممون رفت و از تو دفتر گرفت داد بهم😃🥰🥰
معلم کلاس اولم منو چند از دوستام رو بخاطر اینکه ازیتش میکردیم انداخت تو یکی از کلاسا در بست بعد که اومدن باز کردن گفتیم معلممون بود قبول نکردن و مامانا مونم دعوامون کردن
کلاس ۴ چون چاق بودم مسخره میکردن منم مدرسم روعوض کردمو اوکی شد من یکسال تلش کرم و وزنم رو آوردم پایین بعد تو دبیرستان کلاس هفت با اونایی که مسخره میکردن افتادو یه کلاس منو نشنا ختن نصف سال گذشت که یکی از بچه ها گفت کردم مدرسه بوم ونمی دونم اونا چجوری فهمیدن که من همونم که چاق بود بعد بهم گفتن ...... تو همون هست من گفتم آره داشتن مسخره میکردن که منم بهشون گفتم منکه همونم ول تو برو به یه دکتر لا غری خودتو نشون بده گفت چرا گفتم چون تو آلن از منم چاق تری
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
تولدت مبارک3>
مرسی عزیزم
💖💖
چرا آنفالو کردی😶
تولدت مبارک 💖
با آرزوی بهترین ها💖
مرسی عزیزم
چرا انفالو؟🥺💔