میدونم که همتون تو خیالات بشدت غرق هستین پس... ضایع ترین سوتی ای که در این موقعیت بودین و دادین چی بوده؟
اتمام مسابقه | 1402/05/29 |
ظرفیت مسابقه | 25 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
داشتم به کراشم فکر میکردم که فامیلیش معینی بود و داشتم کلی باهاش سناریو تصور میکردم بعد یه خوراکی هست که حالت شیرینی دانمارکی داره ولی رو جلدش بزرگ نوشته معینی پور...دقیقا همون موقع که تو فکر و خیال بودم مامانم از در اومد تو گفت برات معینی پور آوردم منم هول کردم فکر کردم مامانم میگه برات معینیو آوردم برای همین سریع جیغ زدم قیافم خوب نیست نیارش تو اتاقم بعدش محکم در رو بستم و خلاصه که اره دیگه...مامانم تا یه سال ازم میپرسید چرا اونجوری کردم و منم هیچی نمیگفتم😂💔
یادمه وقتی چهار سالم بود به عروس و دوماد گفته بودم ایشالا طلاق بگیرید:)
سر کلاس بودیم بعد معلم سوال پرسید ازم بعد من داشتم از پنجره بیرونو نیگا میکردم حواسم نبود بعد دوباره پرسید معلم سوالو گفتم چته😐🤝😂
من خودم مسابقه رو ساختم ولی دلم نیومد نذارم اینو. کلاس ریاضی داشتیم. معلم داشت درس میداد بعد من تو خیالاتی بودم. معلم درس داد. کتابو بچه ها نوشتن. رفع اشکال هم کردن. بعد نوبت که به من رسید گفتم. ببخشید دید باز برج میلاد کجاس؟😐😂 فقط قیافه معلمه عالی بود
مامانم صدام کرد گفتم خ.ف.ه 🙂🙂🙂🤐🤐🤐🤐 قیافه لیوای درست مثل قیافه مامانم بود
هیچی فقط به ناظرمون گفتم مامان بیا جواب نداد گفتم ممماااامااان مااامااان همه نگام میکردن😂😐
به معلمم گفتم م ا م ا ن😁
دیگه سوتی تو رویا ها معنی نداره چون نهایتش برمیگردی زمان عقب و سوتیتو اصلاح میکنی😁
این سوتیم تو خیالات نیس ولی میگم... با دوستام رفته بودیم اتاق فرار من داشتم جلو روحه قر میدادم🌝بعد پنج دقیقه فهمیدم دوستم بوده که خودشو شبیه روحا کرده که زودتر رد شه😂😂🥣
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)