عجیب و غریب ترین خوابی که دیدید؟

خواب دیدم با بلک پینک دوچرخه سواری میکنم یهو لیسا میگه بیاین فردا بریم عروسی شرک و تهیونگ بعد یدفعه خاله شادونه و عمو پورنگ با کوکی اومدن جلومون کوکی داش به عموپورنگ میگف خاله شادونه حق منه اون دختر رویاهامه بعد کوک دست خاله شادونه رو گرفت😐.عموپورنگ داش گریه میکرد یهو جیسو میره پیشش میگه عیب نداره عسلم و ازین چیزا.🗿بعد یدفعه نامجون با تریلی میاد از رو عموپورنگ رد میشه و فریاد میزنه تو بدهی منو ندادی و.بعد احسان علی خانی اومد گف بیا عصر جدید بعد یکی دی اومد گف نه بیا به شهر عصر یخبندان پایان🗿

خواب دیدم یه ماکارونی با پیتزا داره دنبالم میکنه بعد یهو از ناکجا آباد یه دوغ ابعلی اومد و بعدشم افتادم توی گودالی که پر از گربه بود و گربه ها حرف میزدن و بعد با وحشت پاشدم😑

همین دیشب بود،، خاب دیدم تو دشویی خابیدم... ینی داشتم تو دشویی میخابیدم خابم نمیبرد🗿 تا این حد منتغی

خواب دیدم می‌دونم دارم خواب میبینم و منتظرم بیدار شم

یه بار خواب دیدم داشتم غذا میخوردم بعد غذامم نون خشک بود بعد یهو داداشم اومد اتاق بعد میخواست بره گفتم نرو اگه بری اونا میان بعد داداشم رف تا رفت یهو چراغا خاموش شدن ۱۰و ۲۰تا جن دورمو گرفتن بعد چاغو زدن به شکمم🗿💔

۱.بعد از اینکه جوجه محلیم مرد رفتم با پارچه ای که روش مرده بود انداختمش اونور دیوار شبش خواب دیدم هنوز زندس بابام میگه رفتم اونور دیوار دیدم زندس ولی هنوز مریضه داره جون میده:(💔 ۲.خواب دیدم یه اردک خوشگل دیدم دارم دنبالش روی آب میدوم برم نازش کنم یهویی دیگه شنا نکرد منم رفت جلو پامو گذاشتم رو نیلوفر رفتم زیر آب 😐اینهمه نزدیک شدم آخرش رفتم زیر آب

خواب دیدم نگهبان خونمون رفته مسافرت بعد یه مردی یه مدتی اومده جاش،بعد مرده مثل آدمای عادی بود فقط لباسش مثل انسان اولیه بود.یه سگی هم داشت که خیلیییی گنده بود و کل حیاط رو کاملا پر میکرد🗿،بعد هرچیزی که میگفتی رو میشنید حتی اگه خیلی یواش میگفتی😂بعد من از طبقه ی هفتم خیلی یواش گفتم چه سگ زشتی بعد سگه شنید حمله کرد😂😂

بی تی اس و بلک پینک و شخصیت های میراکلس و دیزنی اومدن خونمون منم با لباس مدرسه نشسته بودم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🔫😀

خواب دیدم رئیس جمهور به کشورم که به کره شمالی سفر کردم بعد دیدم کیم جونگ اون در یک خانه بسیار شبیه به خانه پدربزرگم با پیژامه نشسته نون و پنیر میخوره 😐 اگه کیم جونگ اون رو می‌دیدم باید سلام نازی می‌دادم ، شب تو خونه اش باقی موندم دیدم نصف شب نشسته تلویزیون می‌بینه سپس یک شیطان مربعی زرد با دوتا چشم منو نفرین کرد و به عالمه جن فرستاد منو بکشه. من تو اتاق خواب مخفی شدم اما معاونم با یه اره برقی منو کشت.

خواب دیدم که گوجو تو خوابم بود اول که با یه تسبیح روبه قبله وایساد نماز خوند منم پوکر نگا میکردم یه دفعه وسط کلی موجود مثل نفرین ظاهر شدم بعد گوجو نزدیک شد گف اگه این کتابو بخونی میتونی بری مددسه جوجوتسو منم کنابو گرفتم دیدم قرآنه و تا اخرین لحظه خوابم با حالتی پوکر فیس با موجودات تو خواب مبارره میکردم 😐

خواب دیدم تو خواب خواب دیدم😂خواب خیلی پیچیده ای بود

یه دفعه خواب دیدم جونگ کوک اومده ایران عاشق دختر لوازم تحریر فروشی بغل مدرسه ما شده و هعی دارن قدم زنان از جلوی مدرسه ما دست در هم رد میشن میرن به طرف پل صراط میرن..

یه بار خواب دیدم شهرمون پر از آدم فضایی شده و میخواستن منو دوستم رو بخورن🤣🤣

خواب دیدم با یه دختر قد بلند و لاغر دوستم بعد من باهاش دعوام شد یهو گرفتم دوتا دستاشو انقد فشار دادم ک خون اومد اونم فقط سرشو انداخت پایین و رفت هیچی دیگه اخرسر دویدم دنبالش هی گفتم وایسا وایسا بعد از پشت بغلش کردم و اونم بغلم کرد 🖤 هرچند همچین خوابی زیادی غیر ممکنه چون من کلا دوستی ندارم 🗿

یه بار خواب دیدم با دوستم ندا تو یه کشتی توسط دزدان دریایی گروگان شده بودیم.. بعد ما همش در حال راه فرار و این چیزا بودیم که بعد هی اونا مارو میگرفتن،بعد اخرش دزدای دریای اومدن گفت فقط یکی تون زنده از اینجا بیرون میره دوتاتون نمیتونین باهم برین بعد دوستم گفت من میمونم بزار اون بره بعد دیگه خلاصه دوستم جونشو برام فردا کرد:))

خواب دیدم یه کسایی رو میتونم ببینم که بقیه نمیتونن. هرچقدر جیغ میزدم و میخواستم اثبات کنم بدتر میشد. ولی خیلی خواب بدی بود😐

خواب دیدیم دارم با مسی ازدواج می کنم و کلی کار دیگه که خودتون می دونید

پرنس رویاهام رو دیدم🥲😂

تو یک اتاق فرار با ۴یا۵ تا از دوستام زندانی شده بودیم بعد باید از اونجا فرار می کردیم بعد یک دفعه چند تا آدم با چاقو اومدن دورمون بعد چند تاشون رو زدیم ولی فرار کردیم ولی دو تا از دوستام کشته شدن ( خواب ماجراجویی زیاد می بینم )