چرا خندیدی

سر مراسم ختم عموی مامانم زن عموی مامانم داش گریه میکرد ی دفعه گی همه با هم گفتن خدا رحمتش کنه و اونم گف هر چی عمر شماست بقای خاک اون باشه بعد من و داداشم داشتیم منفجر می‌شدیم و آنقدر خندیدیم ک قبر بقلی از خواب بیدار شد و زنده شد و گفت لامصبا چی زدین ک توی مراسم ختم هر هر میخندین 🥲 یعنی میشه بهم رای بدین ؟🙂🤝🏻❤

وقتی داشتم راستشو میگفتم اما خندم گرفت و همه فکر کردن دارم دروغ میگم

سر خطم 😂🗿 تصور کردم مرحوم داره با شرک و خر شرک عربی میرقصه 😂🚶🏻🤌🏻 پاره شدم از خنده اونجا همه ام نگاه میکردن 😂🗿✋🏻

وقتی معلم ریاضی داره دعوا می‌کنه و عصبانیه ولی منو بغل دستیم هر هر داریم می‌خندیم 😑😂

یه لباس قیمت کردم گفت ۴۷۰ منم جوری که انگاری بخام بگم قیمت مهم نیست اومدم بیرون و ناگهان خوردم زمین جیغ زدم اونجا باید از خجالت آب میشدم ولی داشتم به شلوار اون پسره که اونور خیابون بود میخندیدم و از زمین بلند نمیشدم🗿

توی ختم اومدن قرآن پخش کنن یهو آهنگ اومد یکی از آهنگای اکس بند ببین بخوام نخوام باید میخندیدم🤣

تشحیح جنازه شوهر خاله بابام بودم وای من دختر عمم رو میدیدم اون می‌خندید و هی من میخندیدم بعد به این فکر افتادیم که یکی سر قبر ما هم اینجوری میخنده بعد تصمیم گرفتیم نخندیم نمیدونم چیشد دوباره خندیدیم🗿

وای هیچوقت اینو یادم نمیره تو مدرسه یه مراسم بود مال شهادت یکی از امام ها مارو مجبور کردن بریم نمازخونه اولش فک میکردیم همه چی عادی پیش میره تا اینکه زنه شروع کرد به مداحی خوندن ینی پاره شدیم از خنده نمیدونستیم باید چیکار کنیم معاون هم از اون طرف داشت فیلم می‌گرفت و خنده های ما بند نمیومد آخه زنه یه جور گریه میکرد انگار بچش مردهه بعد ما اون وسط همش میترسیدیم یکی مارو ببینه چادر انداختیم رو صورتمون ک مشخص نباشه😭 ببینین مال همه سر مجلس ختم بوده مال من متفاوت بود پس بکوب لایکو 😭

وقتی سرکلاس یه اتفاق خنده دار میفته و همه هم میخندن،ولی وقتی بقیه خندشون تموم میشه من هنوز دارم میخندم و نمیتونم خودمو کنترل کنم😂😂

موقع اسهال داشتن 😐🤕

ماشالله همه هم مراسم تشییع جنازه 🗿💔

وقتی بابا بزرگم که فوت کرد میخواستم باندش کنن نمی‌تونستن بعد من خندیدم عموم و شوهر عمم یجوری نگام کردن 😂

موقعی که با چشام دیدم خیلی راحت دزد اومد ۲ تا دوچرخه ام رو به قیمت ۲۰ ملیون دزدید خیلی راحت و خونسرد هم اومد و خیلی راحت و خونسرد رفت هر دو دوچرخه رو هم برد اونجا بود که به جای گریه کردن خندیدم

میدونم عژیبه ولی خیلی وقتا وسطِ دعوا های خانوادم میخندم *وی سعی میکند خنده ی خود را قورت دهد یا زبونشو مثلِ اوشکولا میدهد بیرون تا لبخندش را محو کند ))

معلمم بجای نیاز به تلاش گف تلاش به نیاز فقطم من داشتم میخندیدم بقیه کلاس نمیخندیدن

خب... مراسم ختم یکی از فامیلامون بود..سید داشت از خوبی های این خدابیامرز میگفت که وقتی حرفاش تموم شد گفت:هرچی عمر شماست فدای خاک این محروم😂😐منم از خنده داشتم پا*ره میشدم که خالم دستمو کشید بردم تو اتاق تا خف*م کنه😂😂😂😂

وسط کلاس یکی خلی بلند عطسه کرد لامصب منم خنده ام بند نمی اومد

معلم‌ تاکید‌ کرده‌ بود هرکی‌ بخنده‌ نمره‌ منفی‌ میگیره‌. بعد همون‌ لحظه‌ معلممون‌ گفت‌ که‌ انگشتر‌ جدید‌ خریده‌. بعد انگشت‌ وسطش‌ آورد‌ بالا که نشونمون‌ بده ، منو‌ دوستمم‌ ریسه‌ رفتیم:)

موقع عصبانی کسی تشیح جنازه کلا موقعی که همه ناراحتن ولی من نیستم

یه بار سر صف بودیم. ناظم گف کلاس ۴،۵ هرکی بخواد بیاد سرود ملی رو بخونه. من و دوستم فقط بودیم که رفتیم رو سکوه. همین که شروع کردیم بخونینم من خندم گرفت. دوستم یه کمه خوند و اونم خندش گرف. بعد من خودمو جمع کردم در حال ترکیدن ادامشو خوندم. و این چرخه ادامه داشت تا سرود تموم شد و ناظم یه پسگردنی به ما زد💔

وسط عزاداری داشتم گریه میکردم یهو صدا میکروفون پیچید. وسط گریه خندم گرفته بود، مردم فک میکردن دارم گریه میکنم در صورتی که داشتم پاره میشدم از خنده

ی بار تو مجلس ختم خیلی خندیدم چند بار وقتی یکی جلوم افتاده زمین یا ناقص شده(مثلا انگشت کوچیکه پاش خورده ب جایی یا ی اتفاق درد دار دیگه) خیلی خندیدم. ی بارم مامانم دستش با روغن سوخت ولی نمیدونم چرا خندم گرفته بود😂🫠🤦‍♀️

با مامانم دعوام شد فضا که یکم آروم شد به یه جوکی خندیدم و مامانم فک کرد به او میخندم

سر مراسم ختم دوست بابام اون کسی که داشت میخوند یه جایی یادش رفت و چرت پرت گفت منم اون وست فقط خندیدم

موقع خاکسپاری مادر بزرگم

خب اقایان و خانوم‌ها معرفی میکنم... جایی نباید میخندیدم👇🏻👇🏻 مدرسه وقتی با دوستت می‌خندیدی و معلم داره درس میده... بعد معلم میگفت: چیه؟؟ بگید ماهم بخندیم یا اون پشت چخبره؟؟🗿

تو صف وقتی مدیر داشت با عصبانیت حرف میزد 😂😂😂😂 منی که سعی در نگه داشتن خندم داشتم😂😂😂

تا جایی که یادم میاد موقعی که دختر خاله ی مامانم صمیمی ترین دوستم مرد زدم زیر خنده همه فکر کردن خوشحالم ولی یه جورایی دیوونه شده بودم💀🚬

وقتی معلم سگمون طرف رو بخاطر صداش مسخرش کرد هرچند بلافاصله خندم رو خوردم منتها تصمیم گرفتم جلسه بعد برینم به معلمه...

وقتی تو خیابون یه مرده رو دیدم که دوچرخه اش افتاد و با سر رفت تو اسفالت خیلی خندیدم ولی بعد پشیمون شدم واقعنم کارم اشتباه بود امیدوارم یه روزی کسی اینجوری بهم نخنده

وقتی معلم داشت حرف جدی میزد😅😅😐😐

توی تلوزیون یه مرده داشت مصاحبه می‌کرد خیلی قیافش خنده دار بود همه جدی بودن منم خندم گرفته بود مثه چی 🥲🥸

متاسفانه تو مراسم ختم نو صورت کسی که عزیز از دست داده بود به شکل غیر ارادی داشتم می خندیدم...

خنده از عصبانیت🥲جایی که لیدی باگ ۱۰۰۰۰۰۰۰بار کت رو رد میکرد،میخندیدم،با اشک......🥲😔🖤

تو مراسم ختم؟ 🌚🚬

همیشه🙂💔همیشه هم با خودم میگم کاش دهن و قلب باهم هماهنگ بودن💔نه اینکه یکی تو خوشحالی غرق بشه و اون یکی زجر بکشه🙂:(

وسط دعوا🐐💔

تو مجلس تولد فامیل های مامانم بود یک پسره امد تو هی سلام کرد من نمیدونم چرا خندیدم چرا بعد مامانم رفتیم خونه گفت :چرا انقدر میخندیدی من بد فک کردم بقیه چی چرا خندیدم بهم بگو چرااااااااااااااا بگووو

وقتی معلم فک کرد درسو گوش نمیکردم ازم پرسید و ضایع شد مثل این گربه هه خندیدم😐ولی عوضش فهمیدم تو سالن مدرسمون جا برا قدم زدی زیاد هست...

با مامانم بحثم شده بود مامانم یه کلمه رو جا به جا گفت و منم خندیدم و بعددد..

اگه‌منظورت‌‌کنایه‌اس‌که‌مثلاچه‌کاریو‌که‌نباید‌انجام‌میدادی‌انجام‌دادی‌خب‌‌بایدبگم‌همه‌جا...(:

چی بگم والا زیاده،من ۲۴ ساعته درحال خندیدنم

مراسم ختم خیلی بلند خندیدم بعد یادم اومد باید گریه کنم