یه کتاب!؟

بهتر که نمیتونی عاشق بشی،چون اون آزادی رو ازت میگیره و فقط افسرده ت میکنه!:)

امیدوارم هر جا که هست خوشحال باشد و هرکس در لباس عروس به جای من در کنارش ایستاد زندگی خوشی را در کنار او داشته باشد🙃

یک کتاب پر شد با یاد ها و خاطره هایی از او. اما قلب او پر شد بدون یادی از من...

خورشید خود را برای زمین به آتش کشید در حالی که زمین درگیر عشق دیگری بود و به دور ماه میچرخید ... :)

و در نهایت من احمق بودم! یا شاید عاشق...

من میبخشمت و درکت میکنم امیدوارم زندگیت بدون عذاب وجدان پیش بره

میخوام نباشی بدررررک😹

شاید هیچ امیدی نباشه ولی من تا آخر دنیا می دوم تا شاید پیدات کنم......

کسی که وجود نداره رو نمیشه دوست نداشت ( خطاب به کت نوار)

و اون مال یکی دیگه شد

او رفت ...؛ و من ماندم با گلهایی که ازآن او در ریه هایم بود ♤ و این مرا میکشت..♡

لعنت میفرستادم به اونی ک گفت دل ب دل راه داره

و در آخر هیچ کس نبود جز خدایی که مرحم زخم های قلبمون بود این کپی نیست اینو خودم تو پینترست نوشتم

و اون برای من همیشه یه ارزوی دست نیافتنی باقی موند

من بدبخت نبودم که تو منو بدبخت کردی

و دیگر او رفت و من ماندم با اتاقی که کلی باهم دیگر خاطره داشتیم ولی اکنون دیگر او نیست و اتاق مثل قبل با وجودتو گرم نیست .....

بعد ها،فهمیدم این عشق ماندگار نبود،پس در نتیجه ترو هر کی دوستش دارین،عاشق کسی که نمی تونید داشته باشینش،نشین(کراش بزنین ولی)

و این پایان داستان قلب من است

و من ماندم با ارزویی دست نیافتنی

یک بار یه جا خوندم با اینکه عاشق نشدم اما به دلم نشست {برو دنبال اون که عاشقته نه اون که عاشقته } و بعد از خواندن رمان ها مختلف واقعا هم بهش ایمان آوردم

عزیزکرده قلبم..تنهابودم بادِلَم.. یهویی اومدی.. شدبرای تو...