حالا فرقی نداره از سوتی هاتون یا خاطرات خنده دارتون یا حالا هرچی برنده هن نداریم مسابقه جهت سرگرمی هست😐🙏
اتمام مسابقه | 1402/05/19 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
تو مدرسه وسط کلاس با کمک فشردن دستام به صورتم یه قیافه سم ناب برا بغل دستیم در آوردم که یکم بخندیم معلم منو دید گفت بیا با ترس رفتم به عنوان تنبیه گفت رو ب همکلاسیام همون قیافه رو در بیارم😐😐 هیچی دیگه تو کلاس آبرو برام نموند
یه بار داشتم تو خونه خالم جلو (میبینید رخت خواب هارو رو هم جمع می کنن و یه پارچه گلدوزی هم میندازن روش؟) نماز میخوندم یهو رکوع رفتم پشتم خورد به رخت خوابا از پشت افتادن روم، تصورشو بکنید با سر رفتم تو سجاده
بچه که بودم طلاهای اصل گرون مادرم رو مینداختم تو سطل اشغال 😂😐😶 خوش بحاله اونی که پیداشون کرد 🤕
یه مدت تو مدرسه بچه هامون کرم شون گرفته بود الکی هی می گفتن برپا بعد یه سری واقعا معاون اومد بچه ها گفتن برپا من داد زدم زهر مار خلاصه که معاون به خونم تشنه بود:::))
ی بار با دوستام خواستیم یکی رو بترسونیم، نگو که میدونسته ما پشت ستونیم اون مارو ترسوند. یعنی سکته کردیم😐 من تازه کارم امتیاز ندارم میشه بدی؟؟؟؟؟
یه سری بچه ها سرکلاس (معلم هنو نیومده لود) دست و جیغو... آهنگ میخوندن من رفتم بیرون بعد محححکم چند بار در زدم😂😂 همه ساکت شدن😂😂😂 و منی که بعدش جرم دادن😂
یبار معلمم دیتیم گفت اگه نماز بخونین صورتتون نورانی میشه هیچی منم دستمو گزاشتم رو صورتم که انگار دارم از نور صورت معلمم کور میشم هیچی یهو دید منم خواستم جمعش کنم الکی مغنعمو درست کردم☺😋😂😃😃
۵ سالم بود تویه کشو خونمون زردچوبه ریختم بعد انداختم تقصیر داداشم(۲سال ازم کوچیکتره)مامانم داشت داداشمو میزد من داشتم میخندیدم یوهاهاهاها🗿
یبار تو کلاس اول با کله خوردم زمین🫥🫠
پنج سالم که بود توی بیمارستان بودم که در یخچال رو باز کردم و آب جوش ریخته روی بنده ی پنج ساله
خاطره تو تست اخر منه(:
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)