اگر یه کتاب بنویسی....

برای ماهی که عاشق زمین شد ولی زمین متعلق به خورشید بود

برا داشتنش خیلی تلاش کردم ولی نشد ؛)

اولین لحظع ک چشات تو چشم افتاد 💔قلبم با عقلم به جنگ افتاد... +قلبم : مال من میشه ... _عقلم:حق نداری بهش فک کنی ... ولی قلبم عقلمو شکس داد😔 ولی وقتی با چشام دیدم دستات تو دست یکی دیگس،نابود شدم..قلبم شکست💔 مثل شیشه یخ زده از عشقت😿 اونموقع بود که عقلم به قلبم گف: _من بهت گفتم حق نداری قلبتو عین شیشه سرد بشکونی ولی این انتخاب تو بود....🙃

امیدوارم زندگیت بی من بدون عذاب وجدان باشه💔

تو زمین بودی ،به دنبال روشنایی بیشتر ،دور خورشید چرخیدی . پشت کردی به همان ماه که دور تو می‌چرخید و بخاطر تو در تاریکی مطلق می‌درخشید و با ستاره ها می‌جنگید در آخر دشمن همه شد، ولی بازم دور تو می‌چرخید

و اون رفت سراغ کراش های بعدیش.....

ماه بودی در اسمان شبم اما همانقدر دور که دست نیافتنی بودی . ابد برایم همان ماه و همانقدر دست نیافتنی میمانی ، ولی هر شب پیش رویت ارزو خواهم کرد ماه دگر نشوی

میدونم که زندگیمان هیچوقت به روال عادی قبلیش برنمیگرده

چیزی که مینویسم: با یه جمله از فن‌فیک دزیره تمومش میکنم..مرگ واقعی اینه که یاد بگیری از دوست داشتن کسی دل بکنی که هیچوقت فرصت داشتنش رو نداشتی..من که دیگه واقعا مُردم، ولی تو مراقب خودت باش که شاد زندگی کنی و خب..فراموش نکن که یکی همیشه و همه‌جا دوستت داشته و داره و خواهد داشت و هرموقع بخوای در خدمتته..فقط لطفا منِ عاشق رو از یاد نبر..

من دست هایت را رها کردم تا همراه من در این تاریکی پنهان نشوی...چرا که تو روشنایی مطلق داشتی و در شب های من،ماه بودی

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود ، انسان بت نخستین درد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم همان زمان صدایت کردم اما تو نمی شنیدی... روبرویت ایستادم اما تو مرا ندیدی... نه من مرده بودم... نه تو کور و کر شده بودی... از فیک موردعلاقم voice of crime

در آخر. . . . من فقط یدونه تو دارم... 🖤🖤 مواظب خودت باش یکی یه دونم❤❤❤ (این جمله رو واسه کسی که خیلی دوسش دارم توی یه نامه بهش نوشتم🥰)

امیدوارم کنار کسی که د‌وسش داری باشی ، من و تو بدرد هم نمیخوردیم ، یا بهتره بگم نباید عاشق میشدیم