بانمک ترین...

زنگ زدم گوشی خواهرم،بچه خواهرم گوشی روبرداشت. گفتم: سلام، بگو مامانت صحبت کنه. گفت: نمیشه، داله گلیه می تونه : گفتم: بابات کجاست؟ گفت: دم دله، داله با آقا پلیسه صحبت می تونه. گفتم: داداش حامد کو؟ گفت: اونم لفته بیمالستانالو بگلده. درحالی که داشتم از شدت نگرانی سکته می کردم، بلندگفتم: مگه چی شده؟ گفت: من گم شدم. گفتم: مگه الان کجایی؟●_● گفت: زیل تخت دالم با گوشی مامان باژی میکنم ...تف تو رووحت بچه...😐 😂😂😂😂 ‎‌‌‎‌‎

طرف تو یه مجلس بود که گ.وزش گرفت گفت هماهنگ با آهنگی که داره تو مجلس پخش میشه خودمو خالی کنم که بقیه فک کنن صدا جز ریتم آهنگه،خلاصه بعد این که خودش رو ریتمیک خالی کرد دید همه دارن بهش نگاه میکنن، یادش اومد هندزفری تو گوششه

من خودم جوکم😐💔

یه روز رفتم خونه دوستم یه سگم داشت به اسم تدی روی یه صندلی نشستم تدی هم اومد زیرش نشست منم خیلی گ.وزم گرفت گفتم یخورده از گ.وزم و ول کنم شاید فک کنه تدیه یکمشو ول کردم دوستم گفتتدی برو بیرون فهمیدم که فکمیکنه تدیه کلشو ول کردم گفت تدی برو بیرون حتما باید روت بری.نه🤣

یه خارجی به اون یکی میگه : رفته بودم خارج 😏 اون یکی میگه: کجا؟ 🤔 میگه : ایران 😂😂😂 دلم برای خارجیا میسوزه که خارجشون ماییم 🤣😂

ی روز ی مرده میخوره به نرده برمیگرده میبینه پیرمرده😂😂😂😂😂😂