اگه یه داستان عاشقانه با پایان غمگین می نوشتی آخرین جمله اش چی بود؟
اتمام مسابقه | 1402/04/17 |
ظرفیت مسابقه | 100 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | جایزه : 1000 امتیاز و مدال توسط لایک کاربران |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
یکی بود، یکی نبود :)💔🥀 همیشه این جمله رو برای آغاز داستان استفاده میکنیم، ولی میتونه غمانگیز ترین پایان باشه! لایک نمیکنی؟!
نوشتم... و پایانش اینجوری بود : پروانهی برفی من، تو خیلی دور بودی و من خیلی دیر؛ ولی به لبخندت قسم میخورم روزی رو که روی کاخ بلورینمون روی ماه، دوباره قلب زیبات رو در آغوش میگیرم و اشکات رو میبوســم و برای بار هزارم عشقم رو اقرار میکنم، نسکافهی خوشطعم من! کیم سوکجین- 14 ژوئن سال 1987
و این بود پایان دو عاشق که به اندازه کافی عاشق نبودند💔
پاین رفتیم دوغ بود بالا رفتیم ماست بود قصه ی ما راست بود😂غمگین نبود شما به بزرگی خودت ببخش😁
در رویا مال منی در حقیقت رویای منی:)
این پایان داستان بود اما نه پایان قلب شکسته ی ...(اسم شخصیت)
و ناگهان ممد از خواب بیدار شد
عشق زخمیه که حتی بال فرشته ها هم تسکینش نمیده:)
و درخشش این عشق کمرنگ شد ، اصلا دیگر دخششی نداشت...🖤
و او برای اولین بار گفت : دوست دارم این آخرین کلمات او قبل از مرگش بود
-زودی میام پیشت فرشته کوچولوم.هنوز کلی کار هس که انجام ندادیم +.....
این داستان ادامه ای ندارد :-) این داستان بر اثاث واقعیت پایه گذاری شده است. مواظب خودت باش تا مثل من نشی :) دنیای من این بود دنیای تو چجوریه؟!
و هرکس که اعتماد کرد اعتمادش نابود شد
و برای اخرین بار اورا بوسید و پارچه سفید را بر تن سردش کشید.
ولی این پایانی نبود که می خواستیم:)
باران می آمد؛و او دیگر آنجا نبود
از آن روز به بعد ، هر روز به دیدار عشقش می آمد با دسته گلی از رز های سیاه
عشق آنها مانند ستاره های شب زیبا بود حتی زیباتر از ستاره های شب اما افسوس که سرنوشت برای آنها جور دیگری رقم خورده بود...نمی توانستند از سرنوشت خود فرار کنند پس تسلیم شدند دیگر طلوع خورشید وجود نداشت خورشید غروب کرد و تاریکی همه جا را فرا گرفت و داستان آنها برای همیشه به پایان رسید... اوکی میدونم زیاد خوب نشد ولی اگه خوشت اومد لایک کن😂👐🏻
آره عاشق رو برعکس کنی میشه قشاع دردی که درمان نداره و این بود درد بی درمان من... لایک کن لدفا
توی یه جهان دیگه یا زندگی بعدیمون دوباره کنار هم خواهیم بود.
و هم را نمیدیدند اما او هنوز از دور چشمانش را میپرستید ))))
و عشق یک دروغ بزرگ بود..!
از تلخی قهوه مینالید؟ تلخی قهوه در برابر پایان ما هیچ است؛ در دنیای بعدی قول میدهم بازهم عاشقت شوم:]
زندگی ناعادلانست حتی زمانی که ما به هم میرسیدیم و همینه که اون رو زیبا میکنه
زندگی همیشه جوری که ما دوست داریم پیش نمیره(:
درد از هرطرف درد بود.... اما درمان درداش نامرد بود:)
و اینگونه بود که قلبی درخشان، برای همیشه نابود شد:)
و سال ها بعد، دست دختر بچه ای را در دستش گرفته بود،در خیابانی قدم میزد که روی هر سنگ فرش آن،یک گل خاطره کاشته بود.و او ناگهان بلری دیگر آن زن را دید.برق چشمانش و سرخی گونه هایش.هردو بی اختیار نام یکدیگر را نجوا کردند و بچهایشان گفتند:بله؟
واسه بی تی اس فن شجریان بودش(قصد توهین ندارم منظورم اختلافه)
The and
و او دیگر هرگز او را ندید...
بالا رفتیم ماست بود پایین اومدیم دوغ بود قصه ی ما دروغ بود =/
من بدون دیدن بهشت واردش شدم و حالا دارم به بیرون بهشت رانده میشم.
اینومیدونمکهیروزازخودمبابتاینپایانتشکرمیکنم! _
آخرین جمله' دو عاشقی که عاشق نبودند
دوست دارم اما بودن من خطرناک بود یا دوست دارم ولی تو بدون من خوشحال تری یا دوست دارم یا ولی تو قول داده بودی تا اخرش باهام باشی یا سرنوشتی کع از اولش بنبست بود وقتی فیک سد اند زیاد خوندی
آن موسیقی طنین انداز، بالاخره به پایان رسید و اینگونه بود که تاریخ ما همانگونه که آغاز یافت، به پایان رسید
شاید اگه هیچوقت همو ملاقات نمیکردن الان شاهد مـ*رگ یکیشون نبودیم!:)
چشمان او مانند اقیانوس بود..تنها اقیانوسی ک من از غرق شدن در اون نمیترسیدم و با جونو دل غرق اون چشمانی میشدم که مانند تاریکی شب دل نشین بود..اما.اما افسوس که دیگر اون چشمها ناپدید شدند و آیا من دوباره امکان دیدن اون چشم ها را دارم؟
و کسانی که به امید و روشنایی باور نداشتن زیبا ترین روشنایی قلب مرا آتش زدن ...
به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقیست... 😂😂😂😂😂
به سمتش برمیگرده و میگه :” بعضی وقتا همه چی بهم میریزه ولی هیچ چیزی مثل یه قلب نمیشکنه”
تو رفتی و در سرزمین قلب من زمستان بر پا شد هرگز دلم آن بهار با تو بودن را دِگَر تجربه نخواهد کرد،بسیار گذشته است اما با یاد تو هنوز در قلبم یخبندان میشود
ای کاش میشد از خواب بیدار شوم💔اما حیف که بیدارم و پایانی تلخ تر از این پاین نیست💔😔
برو انیمه میخوام پانکراستو بخورم رو ببین هر چی آخرش گفته رو میگم👍
و این بود پایان داستان دو عاشق که دیگر قلب هایشان برای هم نمیزد🥀🖤
يکی موند یکی نموند ؛ لیلی و مجنون دو معشوق دیگر به سرنوشت شما دچار شدند
امیدوارم یک روزی همگی معنی حقیقی عشق رو بفهمید 🥲💔
(شخصیت داستان)با همه ی این اتفاقات او همیشه در قلب من می ماند✨️👌🏻
کاترینا در وسط رودخانه فریاد می زد و می گریست و در تلاش برای رسیدن به یک پرتگاه بود.
و اینگونه استری کیدز یه کامبک جدید دادند🗿
به قول بنده خدایی:عشق جاده یه طرفس الکی عاشق نشید
نمیدونم ولی حتما *کاش* داشت ادما خوب بلدن از کلمه ی کاش استفاده کنن ولی هیچ تلاشی واسه از بین بردنش نکنن🖤 منم آدمم ...👍🏼
میزنمپرسهدرکوچههایمارسی ..آریتنها،بهخیالعطرتبارهاازکوچههاگذرکردم!
زندگی عادلانه نیست.
من ماندم و او رفت
خداحافظدورتریننزدیکِمن.. همیشه وقتی درست میشه که دیگه براش ذوقی نمونده.! _خدا صبری دهد دلهای خسته ی مارا
و عشق همیشه تنها راه رسیدن به معشوق نیست گاهی برای وصال باید طعم مرگ را هم چشید...
در آخر میفهمیم...که باید لذت تنها بودن رو یاد بگیریم قبل از اینکه یادمون بدن(تنهامون بزارن)
یادته که ....(تعریف داستان) قولی که به هم دادیم درسته که کسی اون رو نشکوند....ولی خب این قول وقتی که دیگه تو نیستی معنی ای داره؟(نگاه به سنگ قبر) بهتر نبود قول رو میشکستی؟...اونموقع حداقل اینجا بودی...زنده....فکر کنم از اولش هم سرنوشت ما جدا از هم بود... فقط سعی کردیم با نخ های فرعی اونو به هم بدوزیم....
یونو!?باپایانداستانفهمیدیمکه...عشقزخمهبدیه:) باپایاناینداستانفهمیدیمکه...زندگیهرجورمیخوایپیشنمیره:)
عشق زیباست اما همیشه اینطور نیست گاهی وقتا زندگی جوری باهات بازی میکنه که دشمنتم نمیتونه این کار رو بکنه:)
🥀🖤هرچیزی یک شروع داری و یک پایانی و این پایان ممکنه تلخ باشه یا شیرین،این پایان تلخه!🖤🥀
عشق،جاده ای به طرف مرگه🖤🖤🖤
داستان ما به آخرش رسید اما من هنوزم همونم ، یکم مُبتلا تر
ما دوتا عاشق بودیم دوتا عاشق که عاشقی کردن بلد نبودن، شاید مشکل ما نیستیم، مشکل کسایین که بهمون عاشق بودن رو یاد ندادن و گفتن فقط درست مهمه شاید اگه می دونستم باهم بهتر بودیم من متاسفم من بدون تو نمی تونم وقتی تو قراره بری منم میرم *پسرک برای اخرین بار به چشمان اشکبار دختر نگاه کرد دوستت دارم اندازتی طول اسمون ها و زمین اندازه تمام دونه های برف اندازه تمام نفسهام اما متاسفم که بهتر نبود و بدون گوش دادن به حرف دختر که بریاد می زد نه پسرک خودش رو از بالاترین طبقه ساختمان پرت کرد:)
زندگی ناعادلانست برای بدست اوردن هر چیزی باید یه چیزی رو از دست بدی مثل پایان منو تو؛ میخواستم بدستت بیارم ولی براش باید بهایی میدادم اونم جون تو💔🌿🌬
من متاسفم،میتونی منو ببخشی؟:)
قدر همو بدونید یه روزی یکیتون اون یکی رو نداره :)
مرگ برای عشق😢
تو بهم خیانت کردی..با اینحال.. دوستت دارم... :)))))))
مینویسم : دیر شد و از دستش دادم پس اگه عاشق کسی هستی همین الان بهش بگو .
خوب بخوابی تا چند لحظه دیگه میام پیشت
چه زود می گذرد عشق و جوانی . چه زود می گذرد لبخند ها چشم ها ی عاشقانه . چه زود می گذرد گفتن کلمه دوستت دارم. داستان عشق ما نیز زود گذر بود.
چشمانش را بست و همانگونه که از صخره به پایین پرت میشد امکانش در هوا به پرواز در امد...
شاید بهتر بود هیچوقت همدیگه رو نمی دیدیم
دوستی که خیلی سال ها با من دوست بود و لحظاتی خوب برای هم داشتیم را از دست دادم او جونش را برای ادامه ی زندگیم فدا کرد.
مینوشتم: خدافظ🗿👌
عاشقانی که بیش از حد عاشق هم عاشق هم بودند ولی هیچ وقت به هم نرسیدند 💔💔💔
دونفر عاشق هم بودن که اون روزی که ازدواج کردن زنه همون روز مرد انم هردوشون 22 سالشون بود این عکس هموناست ولی در این عکس 16 سالشونه
بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه الان دیگه دیره و هیچوقت نمیشه به گذشته برگشت و جبران کرد و انتظار نداشته باش همه ی داستان ها قشنگ تموم بشن🥲
من برای اخرین بار به عکس عشقم نگاه کردم
میدونی خب من دوستت دارم جوابی در یافت نشد...؟!🖤
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اشتباه میبینم یا برنده شدم؟! (:
و منی که فقط تو این مسابقه ها میگردم ک عکس ملتو بردارم...
ادمارو میشه فراموش کرد اما خاطراتشون رو نه
خاطراتشونم میشه!
من اون آخره آخرم
یه نگاه کنید تو رو به خدا
و در پایان، من اوژنی بودم اما ناپلئون من، ژوزفین را دوست داشت.
ظرفیت تکمیل بود اینجا گفتم😀و اره میدونم مال کتاب دزیرس ولی حالا.
شاید پایانمون تلخ باشه ولی لحظه هایی که کنارت بودم خیلی قشنگ و زیبان از خدا به خاطر این زمانی که به من داد تا با تو باشم ممنونم امیدوارم توی دنیای بعدی هم خدا فرصت دیدن تو رو به من بده 💫🦋
ظرفیت تکمیل شده بود واس همین اینجا میگم🗿🤌🏾
تقدیم به کسی که دوستش داشتم و خواهم داشت ولی او هرگز نفهمید این کتاب برای اوست!
لایک؟
سلام بچه ها🫂🌏
پارت دوم تایپهاازبیرونودرون گذاشته شد
اسمش:«تایپهاازبیرونودرونp2؛»
ممنون میشم حمایت کنین🫂🌏
ادمین چون فرصت بود پین کن🫂🌏
دختره بالاخره عاشق اون پسره شدولی دیگه پسره آخرین لحظات عمرش روسپری میکردوبه عنوان آخرین کلماتش گفت؛من ماه بودم ولی تو دنبال ستاره بودی امامن تاابدتورادوست خواهم داشت